عشق اگاهی ۱۴۰۴
نظرات ثبت شده کاربران
سلام من محمد جعفری هستم .حسم میگه این دوره را بخر
بسیار عالیست! خیلی دوره ی جالبیه ومورد احتیاج بسیاری از خانمها، ولی قیمت ان خیلی گران است. ان طور که خانم دکتر در یکی از لایوها گفتند که همه با سطح کارمندی میتوانند پرداخت کنند، اما این مبلغ از توان نود درصد افراد ایرانی خارجه. من میخواستم بگیرم اما برام مقدور نیست مگر اینکه تخفیف بالای پنجاه درصد گذاشته شود.
سلام خدمت همه دوستان ارزشمندم از این دوره فقط اینو بگم که ار الان یه چک سفیدامضا بهم بدن و بگن برگرد به زمانی که عشق آگاهی رو ثبت نام نکردی،هرگز هرگز نمیپذیرم.استاد نازنینم امیدوارم خیر کارتون برگرده به زندگیتون،امیدوارم هرگز غم جرءت نکنه بیاد در خونتون،امیدوارم در پناه خدای رحمان شاد و سربلند باشید.عاشقتونم.
عشق آگاهی ۱۴۰۴ انقلابی جدید در وجود ماست سپاس از مطالب ناب تون شکر حضور خداوند و آگاهی و خانم دکتر بیتاحسینی عشق را باید از بانوی عشق آموخت
سلام خدا قوت به همه دنبال کنندگان خانم دکتر حسینی من دانشجوی دوره های خانم دکتر هستم امسال در عشق اکاهیش هستم خیلی تغییرات داشتم خیلی منظم تر قاطع تر شدم اگاه تر شدم در لحظه ها رو در بایسی بیخودی باکسی نمیکنم اگه کسی از مرزهام رد بشه حتما به صورت مرز سبز ،زرد ،قرمز در عشق اگاهی به طرف میگم وکلا نحوه صحبت کردنم با بقیه تغییر کرده روابط اجتماعیم تغییر کرده وخیلی ارتباطاتم بهتر شده 💗
۱. حال و شرایط قبل از شروع دوره: دوست داشتم عاشق باشم اما نبودم دوست داشتم در بهشت زندگی کنم اما نمیکردم بسیار با همسرم دعوا میکردم حتی توانایی یه گفتگوی ساده یک درخواست ساده نداشتم،وقتی زوجهایی رو میدیدم که باهم شوخی میکنن میخندن میگفتم چرا ما اینجوری نیستم چرا من نمیتونم باشوهرم شوخی کنم چرا زندگی من اینجوری مگه چی این وسط هست که من ندارمش و چه شبهایی که گریه کردم وحس بدبختی و بیچارگی اینکه من اگر پدرم ومادرم وضعیت خوبی داشتن خودشون زندگی خوبی داشتن مسئولیت پذیربودن من الان اینجوری نبودم همش فکر میکردم چرا فرار ابرومندانه کردم چراااا واین چرا از ذهنم بیرون نمیرفت توی تمام مشکلات حتی ساده ترینش به اینجا میرسیدم که با انتخابم گند زدم به همه چی وحس سرزنش حس بی خودی بودن حس بی ارزشی خودم زندگیمو نگاه میکردم فقط غصه میخوردم میگفتم چرا من به این دنیا اومدم عدالت خداکجاست؟ روزی لبخند نداشتم واقعا هیچ لبخندی. دعا کردم خدایا تا وقتی باعشق زندگی نکردم منو نبر نذار بی عشق بمیرم نذار وقتی پشت سرمو نگاه میکنم حسرت بخورم و این شد که وارد عشق آگاهی شدم ۲. تغییراتی که بعد از دوره در خودم احساس میکنم: اولین اتفاق زیبا برای من معنای فرارم بودکه با ۱۱قرار تونستم بهش معنا بدم و متوجه شدم هیچ کسی جز همسرم توانایی رشد دادن منو نداشته واقعا دیگه لحظه ی بهش فکر نمیکنم مثل یک مسئله حل شده به کنار رفت و من ارامش گرفتم و در نتیجه این باعث شد او را مقصر تمام این دعوا در زندگی نبینم و پدر و مادرم را که با انگشت نشانه میرفتم که اگر اونها خوب بودن من الان اینجا نبودم و من فلسفه زندگیم را در این بین یادگرفتم که با این پدر و مادر و این همسر رشد خواهم کرد و اینکه الان در این خانواده من باید رشد کنم و زندگی کنم همین دلیل زندگی منه،دیگه خشم رو بصورت دعوا داد وبیداد کردن نشون نمیدم صحبت میکنم وقتی مشکلی دارم قرار ها رو میارم توی جلو چشمام حتی اگر یادم بره بعدش سریع یادم میاد میگم باید اینجوری رفتار میکردم و من خودم رو گم کرده بودم اینکه چی میخوام چی هستم کجا هستم و به ارزش هام در دوره نمیرخ پی بردم الان وقتی حتی یک صفحه کتاب میخونم واقعا لذت میبرم عشق میکنم آب میخورم عبادت آگاه میکنم فهمیدم معنویت برای من ارزش که باید بهش پایبند باشم حس های زیبا رو صدا میزنمو مهمترین تغییر من دیدگاه اینکه هر واکنشی اعلام جنگ بامن نیست ۳. مهمترین چیزی که در این دوره یاد گرفتید فلسفه زندگی من رشد در همین دنیا با همین آدمهای مهم زندگیم هست. ۴. این یادگیری چه تأثیری روی زندگی شخصی من داشته است. دیگه نمیگم خدا بی عدالت،من چرا اومدم توی این خانواده چرا این شوهر و انتخاب کردم ،پس دیگه اتفاقی میفته که برخلاف میلم باشه وقتی رابطه با ادمها دچار مشکل میشم دیگه نمیشم غصه بخورم حالا تحلیلش میکنم فهمش میکنم ۵. این دوره چه تأثیری روی رابطه من با خانواده، دوستان یا اطرافیانم گذاشته است دیدگاه من به پدر و مادرم و خواهروبرادرهام وتمام ادمهایی که با اونها به نوعی در ارتباطم عوض شده چون اونها ادم تمرینی زندگیم میبینم که قرار منو رشد بدن و من با اونها بزرگ بشم. پس توی زخم ها غرق نمیشم که حس بدبختی کنم براشون معنا و فهم دارم واین بزرگترین تفاوت من با انسانهایی هست که این دوره رو شرکت نکردن. ۶. یک رفتار یا عادت مثبتی که بعد از این دوره به زندگیام اضافه کردم: اب خوردن به اندازه کافی گذاشتن زمان برای اشپزی چون بهش بی اهمیت بودم. معنویت ارزش منه و براش وقت میگذارم ۷. پیشنهاد یا پیام من برای دوستانی که میخواهند در این مسیر رشد کنند: اگر حس میکنی چیزی کم،اگر حس میکنی باید اتفاقی بیفته،حس میکنی عدالتی نیست باید توی این دوره پا بگذاری تا جواب همه اینها رو بگیری و ممکن توی دوره یه وقتایی حس کنی این حرفها همشون مسخره ست انگار چیزی کار نمیکنه انگار میخوای برگردی سر جای اولت .دقیقا همونجا داره برات اتفاق بزرگی میفته اما نمیبینی اونم یک رشد بزرگ درونت که نیاز داره سرباز کنه پس فقط سکوت کن و نگاه کن اعتمادکن یکروز استراحت بده بدون قضاوت همه چی درست میشه و میبینی در بهترین جای ممکن قرار داری.
درود ب تیم بزرگ و عالی بانو بیتا عزیزم دوره بسیار بسیار عالی واقعا زحمت کشیدن و مطالب عالی اینکه هرآنکسی ک شرکت کرده اگر نتیجه ای گرفته یعنی خودش خواسته و ب خودش کمک کرده که با مطالب دکتر عزیز تونسته تغییرات رو درون خودش ایجاد کنه و هرکسی هم ک نتیجه نگرفته یعنی خودش نخواسته و نتونسته عملی کنه این نظر شخصی من هست چون معتقدم ادما اول باید بخوان ک درونشون تغییر ایجاد بشه امیدوارم روز ب روز تیم تون بزرگ تر و جهانی بشه تمامی دوره هاتون ک کلِ جهان تغییر کنه وحال دل همه خوبِ خوب بشه با پخش آگاهی و دانش
Zahra Saheb, [Sep 21, 2025 at 13:36] ۵۱- الهام رستین (رف), [Sep 21, 2025 at 12:41] 1. چه تغییری در این مدت در خودتون احساس کردید که براتون جالب بوده؟ احساس ارزشمندی ام و لیاقت خیلی بالاتر رفته ، قدرت روانی ام خیلی بالاتر رفته، شادابی و شادی ام وابسته به عوامل بیرونی نیست ، اثرگذاری ام بیشتر شده ، برای هر چالشی معنا دارم و توکل ام بیشتر شده 2. قبل از این تغییر، حال و شرایط روحی یا رفتاریتون چطور بود؟ ارزشمندی نداشتم و خودم را وابسته به رفتارهای دیگران میدونستم ، و همچنین با داشته هایم از اینکه قضاوت بشم میترسیدم ، بی روح بودم زیاد شاد نبودم ، استمرار روی اولویت هایم نداشتم 3. چه چیزی باعث شد این تغییر در شما شکل بگیره (یک اتفاق، یک تمرین، یا یک تصمیم شخصی)؟ صدا کردن هر روز حس های مثبت خودم ، در هر شرایطی برنامه های خودم را اولویت قرار دادم و برنامه ۶ ماه خودم را نوشتم : ۱- رشد شخصیت : برنامه برای معنا،نوشتن ، تمرین و کتاب ۲- اهمیت جسم : ورزش ، تغذیه ، خواب ۳- رشد کاری : برنامه اوج گرفتن و در حال اجرا هستم تمرین هایی که باعث شده این تغییرات ایجاد بشه در لحظه سعی کردم متوجه بشم که آدم ها اینه من هستن و در خلوت نوشتم درسهایی که لازم بود بگیرم و چرا این رفتار با من انجام شد 4. چه خردهرفتار مثبت یا عادت کوچکی به زندگیتون اضافه کردید که به رشد شما کمک کرده؟ اول صبح هر ساعت که بیدار میشم اول صحبت با خالق و بعضی روزها مراقبه رفتن معبد درون و بغل کردن کودک درون و گفتن ضد طرح واره ، بعد تجسم پنج عنصری صدا زدن حس های مثبت ام روز حداقل ۲ بار ورزش حتی روزی ۲۰ دقیقه رسیدگی به ظاهرم ، بشقاب کوچک و قاشق کوچک برای وعده های غذایی، نوشیدن آب کافی گاهی آخر هفته ها هدیه دادن به خودم هر شب عشق پاشی و آرزوی خوب برای همه عزیزانم حتی برای کسانی که از طرفشون آسیب دیدم وقت با کیفیت برای دخترم گذاشتن در هفته انتخاب یه رفتار نیم رخ در طول روز نوشتن برنامه روزانه و اولویت بندی برایش دادن حس خوب و ارزشمندی به ابژه هایم گاهی نه محکم ولی مهربان گفتن ، دیدن بدون قضاوت آدم ها ، تمرین جلو اینه و عشق به خود ، 5. اگر بخواید یک جملهی انگیزشی برای خودتون در مسیر تغییر بنویسید، اون جمله چی میشه؟ زندگی با همه جریانش ادامه داره اما تو میدونی فقط خودت هستی و او پس به خودت عشق تمرین من بهتر را هدیه بده و کاری به قضاوت دیگران نداشته باش ، هر روز خودت را بیشتر از دیروز در آغوش بگیر و نوازشش کن ، هر چیزی در زمان خودش اتفاق خواهد افتاد ، توکل ، توکل ، توکل ،
دریا جان من شرایط روحی ام بهتر شده از آدمها تنفر ندارم تا میخواد از کسی بدم بیاد میگم از کدوم قسمت اون آدم بدت میاد بیار تو زندگیت نیازش داری اصلا دیگه همسرم بابت کارهاش سرزنش نمیکنم چیزی ناراحتم میکنه درخواست میدم دیگه از ترس هام نمیترسم و وارد شون میشم و اینکه باهمکاری تازه آشنا شدم اخلاقای بدی داشت رابطه مثل الاکلنگ به ذهنم میارم و الان باهاش خوبم فرزندم باتمام وجود در آغوش میگیرم ولذت میبرم و اینم بگم همسرم بعد چند سال تو این مدت دوره را دارم تمرین میکنم برام کادو خرید وسوپرایز شدم واینکه تصمیم گرفتم دوره تموم شه وقتم آزادتر بشه شروع کنم بعد ده سال درس بخونم برای کنکور ارشد
سلام به خانم دکتر عزیز و تیم بسیار حرفهای که در کنارشون دارن. وقتی آموزههای خانم دکتر رو یاد میگیری آرامشی وجودت رو فرا میگیره که از بیرون هم قابل مشاهدهس. از نظر من مبلغ این دوره در مقابل تغییری که در زندگیت ایجاد میکنه واقعا ناچیزه. من حدود ۶ ماه بود دو تا از دوستام رو ندیده بودم. به یکیشون تلفنی یه بار که داشت از حال بدش صحبت میکرد، دوره خانم دکتر رو معرفی کردم و ثبت نام کرد و کلی هم ازم تشکر کرد. وقتی هفته گذشته هردوشون رو دیدم، اون یکی دوستم هم بهم گفت چقدر آروم شدی... گفت دیگه توی کلامت استرس و اضطراب حس نمیکنم. چجوری اینقدر آرامش تو وجودته؟ قبلا اگر در مورد یه سری مسائل خاص حرف میزدی حالت تهاجمی داشتی. من هم دوره خانم دکتر رو بهش معرفی کردم و همین موضوع باعث شد اون هم بخواد ثبت نام کنه
سلام به خانم دکتر عشق❤️ و همه همریشه های عزیزم اول از همه از خانم بخاطر این فضای صمیمی که برامون ایجاد کردن که آموخته ها و تمرینات مون رو با حامیها و کمک حامی های عزیز پیش ببریم و عمیق سازی کنیم ممنون🌹🙏 من یه فردی وابسته بودم که همیشه باج می دادم که دیگران ناراحت نشن، ترکم نکنن. با اینکه یک خیاط حرفه ای هستم و نمونه کار برای استادم دوخته بودم و استادم، من رو برای یک مزون معرفی کرده بود، اون مزن ازم درخواست کرد که یک لباسی رو بدون هزینه برا شون نمونه دوزی کنم. از اونجایی که می ترسیدم تقاضای اجرت کنم باعث بشه که با من دیگه کار نکنن در مرحله اول قبول کردم. ولی بعد چند ساعت یاد آموخت هام افتادم و گفتم من دیگه باج نمی دم. تماس گرفتم و ازشون خواستم بیان نمونه کارامو ببینن اگه اوکی بود برا شون نمونه کار رو می دوزم ولی با هزینه کم تر . ولی ایشون وقتی متوجه شدن که باید برای کارم اجرت پرداخت کنند منصرف شدن. از این که قدرتمند ایستادم و برای زمانم و کاری که انجام میخواستم بدم ارزش قایل شدم و ابراز وجود کردم، تقاضای اجرت کردم خیلی حس خوبی داشتم 🤩 خواستم این حسم خوبم رو با شما هم درمیون بذارم
سلام همریشه های عزیزم این روزها خدارو شکر تغییراتم و حضورم درلحظه خیلی زیاددشده چندتاشون براتون مینویسم دیشب قرار بود با همسرم و بچه هام بیرون بریم یه چرخی بزنیم و بستنی بخوریم .شوهرم گفت دوستام زنگ میزنن که بیا شما سریع آماده بشید که ببرمتون سریع برگردم یا یه شب دیگه ببرمتون . منم تو لحظه آگاه شدم انکور کردم و تو چشماش نگاه کردم و عشق پاشی کردم گفتمش عزیزم شما که هرشب با دوستات هستی امشب به دوستات بگو به خانواده ام قول دادم ببرمشون بیرون و امشب نمیتونم بیام اینطور مرز گذاری هم کردی برا خودت و مطمئن باش پسش دوستات ارزشمند تر و محترم تر میشی .دیدم گوشی رو برداشت گفت من امشب نمیتونم بیام 😍اگه قبلا بود باید قهر میکردم دعوا میکردم خدارو هزاران بار شکر برای آگاهی به خودم قول پرواز دادم💪👍
بچهها از کار که برگشتم خونه پسرام ت خونه دعواشون شده بود پسر کوچیکم که همیشه نقش قربانی به خودش میگیره و همیشه طرفش میگرفتم تا من دید اومد سمتم گریه کرد و گفت به داداش بگو منم بغلش کردم گفتمش مسئله ی خودت ببین چرا همیشه همین اتفاق برات میفته بهتر یه کم قوی تر باشی و بیشتر فکر کنی (چون تا حدودی آشنایی دارن با خودآگاهی وبعضی وقتها با خودم گوش میدن یا تمریناتم میبینن)بعد رفت کمتر ۱ دقیقه دعوا شون تموم شد😳😍 زنده باد آگاهی👏 تمرین امروز تمرینش کردم😌
سلام روزتون به نیکی هم ریشه جان ها من همیشه تو زندگی دنبال بهبود کیفیت روابطم بودم، حس می کردم زدگی رو بلد نیستم ، با شروع دوره و آشنا شدن با سر فصل ها متوجه شدم با چ دوره نابی سرو کار دارم خوشحالم که خدای کیهان این فرصت عالی رو در اختیارم گذاشت و منو در محبت خورش غرق کرد ، با ۴۰ سال سن و تجربه زندگی مشترک و جدایی و یک فرزند نازنین و تحصیلات عالیه تا مقطع فوق لیسانس بعد از گذشت ۵ جلسه از آموزش می بینم چقدر ما برای گذروندن حتی روزمره هامون نیازمند این اطلاعات عمیق هستیم این آموزش ها ما رو از سطح فعلی که هستیم میتونه حداقل ۱۰۰ پله بالا ببره ، اصلا مزه این آگاهی واقعا شیرین و دلپذیر ،گرچه این شیرین با سختی تمرین کردن و آگاه شدن به اشتباهات ما عجین هست بسیار خوشحالم که در کنار خانم دکتر نازنین و تیم ارزشمند و حامی های گرامی این مطالب رو فرا می گیرم و تمرین می کنم بابت این همه مناعت طبع خانم دکتر و مشارکت شون در زیبا کردن دنیا ممنونم ، تشکر ویژه خودم رو بابت ایجاد شرایط پرداخت با توجه به موقعیت دانش پذیران رو هم دارم من تازه دارم یاد می گیرم حتی چی جوری دیگران رو نگاه کنم که خنثی باشه و تاًیر منفی نداشته باشم کوچکترین مسائل رو تازه دارم می فهمم این دوره بسیار کاربردی و عمیق و قابل اجرا ست با تکنیک های فوق العاده ای که خانم دکتر همراه آموزش ها اعلام می دارند.با گفته های من حق مطلب ادا نمیشه اما واقعا پنجره جدیدی برای من بود و نگرش من رو کلی تغییر داد . دوره نیم رخ هم فوق العاده بود و دقیقا من و ضعف هام رو برام طی نیم ساعت با انجام تست گذاشت جلو صورتم بابت طراحی این تست عالی هم ممنونم و خدا رو شکر می کنم وه با خانم دکتر آشنا شدم، این آموزش ها به من کمک کرده که همکاران ۱۵ ساله م به من می گن چ کار کردی خیلی زیبا تر شدی ، ای کاش زود تر می رفتی در صورتی که تا الان بیشترین کاری که کردم سعی کردم با احساسات مثبت روزهام رو سپری کنم خانم دکتر جان و همراهان و حامیان همگی موفق و شاد باشید برایتان از خدای مهربان عشق، آگاهی، توان آموزش و ... را دارم.❤️❤️❤️
سلام استاد عزیز وهمریشه ها خدارو شاکرم که تونستم تو این دوره شرکت کنم .تو این دوره عمیق دیدن ویاد گرفتم فهمیدم که ادم ها بد نیستن ناآگاهن ،
الیکا صابرپور دانشجوی دوره عشق آگاهی گروه ۵ سن:۴۴سال 🪷عشق، چراغیست درون جان راه را مینماید، بیهیاهو، بیفغان آگاهی، چون نسیم سحر میوزد بر دل، میکند پردهی غبار وقتی عشق با آگاهی درآمیزد دل، از حصار ترس میگریزد دیگر جدایی، رنگی ندارد دیگر تاریکی، جایی ندارد هر نَفَس، حضور میشود هر نگاه، عبور میشود عشقآگاهی یعنی بیداری یعنی پرواز در وسعت یاری یعنی دیدن خود در همهی جهان و یافتن نور ، در هر نشان عشق، شرابی پنهان است که جام دل را به بیداری میرساند آگاهی، آفتاب حقیقت است که سایههای وهم را میزداید هر که عشقآگاهی نوشید دیگر در جدایی و خوف نزیست در آینهی دل، همه اوست و در راه، رهرو و مقصد یکی است دل خاموش، آتش شد سنگ، شکوفه گشت و دیده، افقهای نو گشود چون دل ز غبار خالی شود عشق در او تجلّی میکند و قطره، با آگاهی به دریای بیپایان بازمیگردد عشقآگاهی یعنی دگرگونی یعنی برخاستن از خاکستر دیروز و پرواز به سوی نوری که همیشه درونت بود این سفر، آغاز و انجام ندارد زیرا مقصد همان است که رهروست بازگشت است، نه حرکت بیداریست، نه خواب دیگر عشقآگاهی، دری به بیزمانیست که هر که گشود، خود را یافت و هر که یافت، دیگر گم نشد زیرا دانست که همه اوست،همه عشق است🪷 درود و مهر به همه هم ریشههای عزیزم به خصوص خانم دکتر بیتا حسینی نازنینم و حامیان گل سرکار خانم نمازی و خانم هادی گرامی خانم ۴۴ سالهای هستم که سالها در پی نوشیدن جرعه ای آگاهی و دانش دویده ام. در پی درمان زخمهای کودکیم ، زخم های بزرگسالیم و زخمهای جوانیام و درمان کودک درونم بوده ام 🪷من زخم خورده ام من زخم خورده ام، من در چکاچک هولناک این روزگار سخت تکه تکه شده ام ولی هرگز امیدم را از دست ندادم همیشه در انتظار ققنوس درونم بیدار و هوشیار ماندم که از پس خاکسترهایم دوباره بال بگیرد و با قدرت هرچه تمامتر برخیزد ، موجها میآیند از پس هم طوفانها میآیند سخت و سختتر و مهم آن است که تو بعد از زمین خوردنها و تکه تکه شدنها چگونه برخواهی خاست روزگار من هم همین گونه است مانند بسیاری دیگر از هم ریشهها قبل از آمدن به مجموعه ی دکتر بیتای مهربانم در چند جبهه زندگی زیر فشارها محاصره بودم از یک طرف زخمهای کودکی ام از یک طرف دلمردگی به دلیل نداشتن فرزند و از طرفی هم مسئله دستاوردهای خودم ، که همه ی اینها برایم تبدیل به یک کابوس خشم ، عصبانیت و افسردگی شدید شده بود وقتی که با تردید و دودلی پا به مجموعه گذاشتم (چون قبل از آمدن به مجموعه در پی دویدنهای زیاد و نتیجه نگرفتنها بدبین شده بودم) آرام آرام همه چیز تغییر کرد در همان ابتدای راه یکی از بزرگترین زخمهای زندگی ام شفا یافت خشم و عصبانیتم در چند جلسه فروکش کرد معجزه کلام «هیچ بیرونی وجود ندارد» آنچنان زخم خشمم را شفا داد که خودم هم باورم نمیشد افسردگی ام کم رنگ و کمرنگتر میشد و مسئله بغرنج نداشتن فرزند برایم هضم شد کلام زیبای در «نظم آسمانی هیچ خطایی راهی ندارد» در گوشم مثل چشمه آب حیات شد. برخاستم ، آرام شدم و در پی آرام شدن من و فروکش کردن خشم درونم معجزهای آمد که باور کردنی نبود در سالهای پیش از همسرم کلاهبرداری شده بود و زندگی ما در این سالها دست به گریبان و دستخوش این کلاهبرداری بود معجزه تغییر درونی، نمود بیرونی پیدا کرد و خانهای که با کلاهبرداری از همسرم گرفته شده بود به همسرم برگردانده شد و برای من فقط اشک بود و اشک ، اشک شکر، اشک سپاسگزاری ، اشک شوق و شوق وشوق . همه چیز بهتر شده بود در درونم جوانه حس ارزشمندی زده شده بود اینکه ما تحت نظارت کامل و زیر سایه آن "تپش پنهان هستی"، هستیم من متولد شده بودم یک من جدید از خاکسترهای زخم های سالیان در حال خلق شدن بود. بعد از سالیان سال دل به دل حرفهای مادرم میدادم بعد از سالها درونریزی برای اولین بارها توانستم کمی حرفهایم را بزنم منی که ترس شدید از خشم دارم و ناراحتیم از تمام مسائل را درونم جمع میکنم برای اولین بار در مورد مسئلهای که ۳ سال بود باعث ناراحتیم شده بود با همسایهام صحبت کردم و این حرف زدن و در میان گذاشتن باعث شفافیت و رابطه بسیار خوب ما شد . بعد از دوره عشق آگاهی منی که طرحواره خود انضباطی ناکافی دارم و همیشه تمام کارهایم نصفه و نیمه میماند، طوری به مجموعه متعهد شدم که هر روز تا کارهایم را ننویسم و تیک نزنم واقعاً روزم شب نخواهد شد اطرافیانم هم متوجه تغییرات من هستند و به من بازخورد میدهند مخصوصاً همسرم. الان ورزش روتین روزانم شده است و بسیار سرحالتر و شادابتر از قبلم اتفاقی که بعد از دوره عشق آگاهی برایم افتاده است این است که من از دنیای شعر که دنیای الهام بخش سالهای کودکی و جوانیم بود کاملا زده شده بودم ولی تاثیرات این دوره آنقدر عمیق است که من به سالهای کودکی و جوانیام برگشتم و دوباره شعر با همان شدت قبل به سمتم آمده است. مدت زمانی بود که هیچ توجهی به تفریح کردن نداشتم و بیش از حد در خانه میماندم ولی الان مدتی است که هر هفته روزهای جمعه برای خودم و همسرم برنامه تفریحی چیدمان میکنم این روزها رابطه ام با آن تنها زنده واقعی هزار برابر قویتر و بهتر شده است طوری که قبلاً دائم ترس از فقر، ترس از بیپولی، ترس از تنهایی آزارم میداد ولی الان واقعاً این ترسهایم در حال تعدیل شدن است دقیقاً انگار از درون به چیزی بند شدهام که میدانم هرگز تنهایم نمیگذارد هر جا هم که ترسهایم مرا درگیر میکنند سریع دفترم رو باز میکنم و آموزه هایم را صدا میزنم من مدت زیادی بود از هیچ چیزی لذت نمیبردم از هیچ چیزی ، طوری که همسرم دائم این مورد را به من گوشزد میکرد که از زندگی لذت ببر ، ولی الان حتی کارهای معمول زندگی ام مثل نظافت خانه ، درست کردن غذا و غیره را با لذت انجام میدهم برای زندگی ام برنامهریزی میکنم مثلاً پنجشنبهها صبح روز نظافت است ، موسیقی روشن میکنم و در حین نظافت همراه موسیقی شادی میکنم و لذت میبرم منی که همیشه عاشق موسیقی بودم واقعا سالهای زیادی بود که کمتر موسیقی گوش میدادم ، ولی الان دوباره به دنیای موسیقی برگشته ام . وقتی انسان دل مرده میشود آرزوها از وجود آدمی رخت بر میبندند من چندین و چند سال بود که این حس تلخ را تجربه کردم وقتی از خود میپرسیدم چه آرزویی داری واقعاً هیچ جوابی برایش نداشتم بعد از شروع کلاس عشق آگاهی جوانههای آرزوهایم دوباره از خاک وجودم سر برآوردهاند و این تولد دوباره بینهایت مرا سرشار کرده است سرشار از امید سرشار از مهر و سرشار از شوق اتفاق مثبت دیگر برای من فضای مجازی است که قبلاً ساعتها بیهدف در آن چرخ میزدم و میدیدم که روزم شب شده است ولی الان واقعاً زمانی ندارم زمانم برای آموختن است روزهایی بود که احساس میکردم به دستها و پاهایم وزنه وصل است و به قدری سنگین بودم که احساس میکردم به سمت خاک کشیده میشوم ، احساس خستگی شدید میکردم خستگی روحی، خستگی جسمی ، ولی این روزها سبک بارم ، امیدم ، شادیم و شوق زندگیم شعله میکشد انگار که کودک درونم میرقصد و آواز میخواند انگار روحم به پرواز درآمده است تغییر دیگری که بعد از کلاس عشق آگاهی برایم ایجاد شده توجهم به درونم است قبلاً هیچ توجهی به الیکا نداشتم ولی حالا هر لحظه کودکم را صدا میزنم هر لحظه انگار در حال مدیتیشن هستم به درونم توجه میکنم نور را به وجودم میآورم در زمانهای مختلف در روز ناخودآگاه میبینم به درونم معطوف شدهام با کودکم صحبت میکنم و نوازشش میکنم و همه اینها انگار جزئی از لحظههای روزانهام شده است اتفاق دیگری که برایم افتاده این است که دائم درسها و آگاهیهای ناب دوره عشق آگاهی را در زندگی خودم و همسرم تجزیه تحلیل میکنم و همسرم هم با وجودی که علاقمند نبوده و نیست، ولی جدیداً گوش میدهد و این باعث رابطه بهتر ما شده است من در مسیر دوره عشق آگاهی روزهایی را تجربه میکنم که اگر ۱۰ سال قبل به این روزها میاندیشیدم باور نمیکردم چنین روزهایی هم اتفاق خواهد افتاد باور نمیکردم روزی زخمهایم در مسیر شفا قرار میگیرد و روزی در مسیر بخشش مادرم قرار میگیرم آموزههای دوره عشق آگاهی برایم آزادی به همراه آورده است یک حس رهایی، رهایی از بند شرم زخمهای گذشته اینکه اگر زخم هست این زخم باعث شرمندگی من نیست این زخمها همانهایی هستند که قدرت درونم را بیدار میکنند و به من گوشزد میکنند که قدرتهایت را صدا بزن حسهای منفی ات را بگذار و برعکس آنها را صدا بزن . میدانم که این مسیر، مسیر تغییر یک شبه نیست مسیریست که تمام عمر باید برای آن تمام قد بایستم واقعاً با تمام وجودم سجده شکر به جا میآورم برای روزی که پشتیبان فروش مجموعه آوینه با من تماس گرفت و مرا به دوره های دکتر بیتای عزیزم دعوت کرد 🪷 واقعا اینجا چراغی روشن است چراغی که هیچ کجای دیگر به زیبایی و شفافی آن ندیده ام اینجا واقعا نور و عشق جاریست ساحلی است که هر انسانی که به رشد خودش و بهتر و زیباتر شدن زندگیش و خوشبختی درونی اش اهمیت میدهد ، باید در آن پهلو بگیرد اینجا چراغی روشن است🪷
با سلام وخسته نباشید خدمت خانوم وکتر عزیز این دوره کاملا دوره عالیه بود من در این درس ترس هامو شناختم مرز بندی که تو عمرم با هیچکس نمیدونستم در واقعا عميقا خدا رو شناختم و فهمیدم شناخت خدا یعنی این جمله ارزشمند شما خدا یعنی >>به خود آ>وحامی های عزیز وبا حوصله که در اختیار دانشجویان قرار دادید واسه پاسخگویی امیدوارم همیشه تو این میسر بمونم وبه آگاهی خودم افزون کنم.
عصری همسرم هزارتا دروغ گفت که بره پیش ضلع سوم رابطه و من قبلاً وقتی اینجوری با اصرار بیرون می رفت خیلی حالم بده میشد و شروع به گریه می کردم ولی عصری به خودم گفتم تو که میدونی اون کجا میره ،چرا خودتو اذیت میکنی ، تو باید خودتو قوی کنی و با قدرت نشستم شروع کردم دوره رو گوش دادم و نوشتم و حالم خیلی خوبه ، اصلا فکر نمیکردم اینقدر راحت با این موضوع کنار بیام ممنونم از خانم دکتر با این آموزش های نابشون و ممنونم از حامی وکمک حامی عزیزم که کنارم هستند و کمکم کردند
عشق آگاهی ۱۴۰۴ ابدااااا قابل پیش بینی نبود که بتونه هنوز یکماه از دوره گذشته اینجور انقلاب درونی ایجاد کنه. درسته کمی گرونه ولی خانم دکتر با کسانی که محرز بشه ندارن راه میاد تا بتونه بخره چون هدف خانم دکتر اول کمک به خانم ها و در آخر در مرحله پنجم بحث مالی هست. بااین پکیج ما جامع ترین و کاملترین روان کاوی رو انجام میدیم اصلا این به کنار چیزی که حیرت انگیزه اینه که هیچ جای دنیا به این زبان روان که همه سطح دانشی بتونن استفاده کنن ندیده بودم.. من دیگه باور دارم اگر کسی نخریده به هررر دلیلی، لول وجودی و سطح وجودی و درکش اجازه ورود به این دنیای شگفت انگیز و خوشبختی و آرامش رو نداره فعلا..
من ستاره هستم ودو ساله دانش آموخته ی خانوم دکتر بیتا حسینی هستم و امسال برای بار دوم دوره ی عشق آگاهی و شرکت کردم.من تو این سالها متوجه شدم که ما به یکباره این آدم نشدیم که بخواد یه دفعه یه منه جدید از خودمون بسازیم و باید به خودمون زمان بدیم.تغییراتی که من بدست آوردم از آدم وابسته به یه آدم دلبسته تبدیل شدم ،تو لحظه زندگی میکنم و به زندگیم آگاه شدم ،همش در حال به روز رسانی خودم هستم ،به ارزشمندی هام پی بردم ،روابطم با خانواده و اطرافیانم خیلی تغییر کرد که همه بهم میگن. به توانایی هام دست پیدا کردم .در کل بخوام بگم خیلی بهتر از قبل از خودم شناخت پیدا کردم .و به همه پیشنهاد میکنم مسیر آگاهی بهترین مسیر برای تغییر زندگیمونه .و این حرف خانوم دکتر همیشه تو گوش من هست که نجات دهنده در گور خفته است.
سلام به همه ی عزیزان عاطفه روشنمهر هستم مبخوام از تغییراتم بگم توی این دوره توی این دوره من اشتیاقم برای تغییر زیاد شده، دیگه تحمل صبر کردن ندارم، چون زیادی آدم صبوری هستم و همیشه میگم یه کم دیگه صبر کن، بازم فرصت بده 2. قبل از این تغییر، حال و شرایط روحیم جوری بود که علا رغم تواناییهام ، همیشه منتظر بودم، تا دیگران کاری انجام بدن، پارترم تلاش کنه و موقعیت ازدواج رو فراهم کنه انتظار آدم رو فرسوده میکنه وقتی صبوری میکنی بقیه نمیفهمن چه کار بزرگی میکنی ، اونها فکر میکنن تو راحتی، و داری خوش میگذرونی که اعتراض نمیکنی، که تغییر نمیدی ،که نمیری زمانی هم که پامیشی کاری بکنی بهت میگن خوشی زده زیر دلت؟ مگه چی کم گذاشتم واست توی این دوره یه اتفاقی که تکرار گذشته بود برام پیش اومد اون زمانی که خیلی ضعیف بودم و وابسته اما اینبار توی این اتفاق من شروع کردم به درون نگری، و به خودم گفتم اینها هیچ کدوم واقعیت ندارن، نه آدما ، نه ماجراها همشون اومدن چیزی در تورو تغییر بدن، شاید وقتشه پاشی تمرین کنی، و تغییر کنی همین باعث شد یه تصمیم مهم بگیرم که بشم حامی خودم، دیگران نه من رو میبینن و نه برام کاری میکنن، مضخرف بود که فکر میکردم، برای اونا خیلی مهمم و اونا من رو نادیده نخواهند گرفت چیزی که زیاد هست رو آدم نمیبینه خب من زیادی بودم یکی از مهمترین چیزایی که توی این دوره بهم کمک کرده اینه که ، بجای زیر سبیلی رد دادن و توجیه کردن رفتارهای نادرست دیگران ، به احساساتم توی اون لحظات توجه کنم، بجای اینکه بگم ولش کن به خودم میگم این رفتارش چرا من رو ناراحت کرد، چه حسی داشتم، چه ترسی داشتم و چه نیازی در من هست که ارضا نشده در واقع شدم والد حمایتگر خودم و دارم سعی میکنم خودم رو بیشتر ببینم و به خودم میگم: عاطفه ی عزیزم زندگی ظهور منظم درسهاییست که برای کامل شدن نیاز داری عاطفه جان دنیا مسابقه ی بزرگ آدم شدنه، تو نیومدی عاشقی کنی اومدی توی زخم های عاشقونت بهترین خودت رو بسازی عاطفه جانم تو تنها نیستی ، من کنارتم و خدا هم باماست عاطفه ی عزیزم تو هر آنچه نیاز داری همین الان در درونت داری، فقط کافیه پرورشش بدی و شکوفاش کنی، دیگران چیزی ندارن که به تو بدن، اگر داشتن خودشون استفاده میکردن عاطفه ی عزیزم هیچ وقت دیر نیست، همین الان بهترین زمان مناسبه و فقط کافیه کمی سرعتت رو بالا ببری اونوقت تمام روزهای گذشته رو میتونی جبران کنی همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیده اند
درود و خدا قوت به دکتر بیتای بزرگوار و حامیان پر تلاش و ارزشمندم. بهترین اقدامی که برای پرورش روح و رشدم در چند سال اخیر انجام داده ام،شرکت در دوره های دکتر حسینی بوده. این دوره به بررسی عواطف،روابط و نحوه ی درک بهتر خود و دیگران میپردازد.از جمله محاسن این دوره میتوان به ارتقاء سطح آگاهی نسبت به عشق و روابط انسانی،یادگیری تکنیک های مدیریت احساسات و تقویت مهارتهای ارتباطی اشاره کرد.شرکت کنندگان این دوره میتوانند،ابزارهایی را برای بهبود روابط شخصی و حرفه ای خود به دست آورند. به طور کلی،این دوره میتواند،پایه گذار تغییرات مثبتی در زندگی فردی،عشقی و اجتماعی افراد باشد. سپاس از بیتای جان.راهتان همواره هموار
این دوره فوق العاده ست. اما به نظرم برای کسایی که خودآگاهی خانم دکتر نرفتن خیلی سنگینه. چون برای منی که دانشجوی خودآگاهی ایشون بودم برخی از مطالب خیلی نیاز به تمرین داره. اگه بخوام از تغییراتم بگم قبل از این دوره خیلی توقع داشتم که آدما حواسشون به فداکاری های من و به نیازهای من باشه در حالیکه اول از همه من باید خودم حواسم به خودم باشه.سعی میکنم خودم نیاز خودم رو برآورده کنم. مثلا پارتنر من آدمی هست که بیشتر میل داره تو خونه باشه اما من دوست دارم هفته ای یک بار برای خودم بیرون از خونه تفریح کنم. این هفته تصمیم گرفتم خودم برم بیرون و منتظر نمونم تا اون بگه یا اون برام کاری کنه🙃
با شرکت در این دوره عشق و نور و اگاهی را روانه زندگی خود و روح خود و نسل خود میکنید تغییرات در صورت انجام تمارین شگفت انگیزه
من پریام ۳۰ سالمه. از پارسال (دوره خوداگاهی) روی خود دوستی ام کار میکنم تازه میتونم بگم یخورده بهتر شدم. واقعا تغییر خیلی سخته و خیلی تمرین میخواد . سعی میکنم خودم نیاز خودم رو برآورده کنم. مثلا پارتنر من آدمی هست که بیشتر میل داره تو خونه باشه اما من دوست دارم هفته ای یک بار برای خودم بیرون از خونه تفریح کنم. این هفته تصمیم گرفتم خودم برم بیرون و منتظر نمونم تا اون بگه یا اون برام کاری کنه🙃 قبلنا خیلی توقع داشتم که آدما حواسشون به فداکاری های من و به نیازهای من باشه در حالیکه اول از همه من باید خودم حواسم به خودم باشه. طبق آموزه های خانم دکتر متوجه شدم که اگه به جای نجات دادن زورکی بقیه، رو نقطه ضعف هام کار میکردم و به اهدافم فکر میکردم احساس بی ارزشی د ناامیدی سراغم نمیومد و دیگران رو مقصر نمیدونستم. به جای رفتن تو نقش قربانی باید پاشم و قهرمان قصه خودم باشم 💪 نقاط مثبت و کارهایی که تا الان تونستم بکنم رو یادآوری میکنم تا خود دوستی ام زیاد بشه. گاهی هم کلمه قدرت رو از ته دل صدا میکنم تا انگیزه ام برای ادامه زندگی ام بیشتر بشه. "تا نتونی والد حمایتگر خودت باشی، نمیتونی والد حمایتگر مفیدی برای عزیزانت باشی"🌻
باسلام من فقط میتونم بگم خیلی عالیه وتغییراتو در خودم میبینم البته زمان زیادتری احتیاجه تا به خوده واقعیه خودم برسم گرو ۲۱ هم یکی از بهترین حامیها رو داره
نام و نام خانوادگی : مرضیه کنعانی شماره گروه:۱۰ حامیان عزیز زهرا جان و حلما جان ۱. حال و شرایط قبل از شروع دوره: قبل از آشنایی با خانم دکتر رابطه ی تقریباً سطح چهار داشتم و میخواستم از رابطه فرار کنم دائم به خودم میگفتم نا چند وقت میتونم این شرایط رو تحمل کنم چونکه نمیتونستم بگم همسرم آدم بدی هست فکر میکردم من کم هستم من بدم و فشار زیادی روی من بود تلاش زیادی برای تغییر میکردم ولی راهنما نداشتم ۲. تغییراتی که بعد از دوره در خودم احساس میکنم : اول احساس ارزشمندی در من تغییر کرد به دنبال اون شادی و نشاط من بیشتر شد با یادگیری قرارها نگاه و باورهای من به زخم ها تغییر کرد ۳. مهمترین چیزی که در این دوره یاد گرفتم: یادگرفتم زخم ها هیولا نیستند پیغام رسان هستند یاد گرفتم توی زخم های زندگیم تمرکزم رو از من قربانی هستم بردارم و به راه درمان و پیغام زخم تمرکز کنم متوجه مرزها و زیر سیستم ها و مثلث سازی های ناسالم شدم ۴. این یادگیری چه تأثیری روی زندگی شخصی من داشته است؟ احساس ناکافی بودن و خشم رو در من کمتر کرده امید به من میتونم درستش کنم رو در من زیادتر کرده ۵. این دوره چه تأثیری روی رابطه من با خانواده، دوستان یا اطرافیانم گذاشته است؟ رابطه ی من بعد از آشنایی با خانم دکتر یعنی خودآگاهی ۳۸ از رابطه ی سطح چهار به رابطه ی سطح یک رسیده متوجه نشدم دقیقا از کی این اتفاق افتاد ولی میدونم هشت عنصر سطح یک توی زندگی من هست گرچه چند موردس هنوز نیاز به رشد کردن داره انرژیهای مثبت من اونقدر زیاد شده که اطرافیان من ( خواهرم ، همسر برادرم ، جاری و دختر جاریم و حتی دوست همسرم و چند نفر از نزدیکان من ) دورهی خانم دکتر رو ثبت نام کردند ۶. یک رفتار یا عادت مثبتی که بعد از این دوره به زندگیام اضافه کردم:ابراز وجود سالم رو تمرین میکنم مراقب انرژیهای خودم هستم سعی میکنم مرزهای خودم رو مشخص کنم و به مرزهای عزیزانم احترام بزارم
درود بر هم ریشه های عزیز وحامیهای گرامی و خانم دکتر عشق من بعد از بنیان و نیم رخ اولین دوره هست با خانم دکتر عزیز دوره برداشتم و خیلی منقلب شدم روتینهای صبحگاهی انرژی روز منو بالا میبره و حس ارزشمندی بهم میده ودر طول روز غرغر کمتری دارم و اینکه قرارها که عالی بودن واینکه باید جذابیت خودمو بیشتر کنم خودمو مهم بدونم وایمانم به خدا را قوی کنم زخمهامون پیدا کردم و حسهای منفی وترس مرکزی ام که ترس از دعوا بود منو در نقش قربانی برده بود و اینکه چطور وارد دنیای مطلوب عزیزانم بشم واثر گذار باشم و صفتهای خوبشون را بیشتر در نظر بگیرم و قرار ۶که عالییییی بود والد حمایتگر خودم واینکه نیازها و دفاعها را بشناسم و قرار ۸هم همینطور عالی و از قرارها یاد گرفتم حسهای منفی ام را تبدیل به مثبت کنم و اینکه پدر ومادر ،ابژه ی اصلی نااگاه بودن و ناخواسته این اسیبها در ما بوجود اومد و چه خوب که ما در مسیر اگاهی هستیم و خدا را شاکرم واینکه روی نقطه ضعفهای خودم بر اساس نیم رخ کار کنم تا روز به روز بهتر بشم و مرز گذاری هم خوب بود و اینکه در سیتم یک خانواده فقط یک نفر مقصر نیست همه به یه نوعی مقصر هستن منی که همش دیگران را مقصر میدونستم و تمایز هیجانی را یاد گرفتم که الان بایدچی چی تر نشم و…..عالی همه عالی بودن عشق و نور وسلامتی در زندگیتون جاری خانم دکتر نازنینم ما که هیچ جوری نمیتونیم جبران کنیم مگر با تمرین و تکرار در زندگیمون عملگرا باشیم و سطحی از اینا نگذریم با ایمان به خدای بزرگ که الکی منو در این مسیر قرار نداد و راهنماییهای استاد نازنینم
من زخم های شدیدی در خانه کودکی داشتم که چندتاش هنوز درمان نشده و چنان با شوق هر مطلب رو چندین بار میبینم و گوش میدم و چیزهایی در من تغییر میکنه با تمرین و فکر کردن که اولش حالم بد میشه اما بعدش حس خوبی دارم که میفهمم دارم با دست خودم تغییر میکنم و نگاه خودم خیلی قدرتمند شده در صورتی که قبلا همیشه نقش قربانی رو بازی میکردم و جالب اینکه رفتار خانواده مبدا و خانواده مقصد هم با من عوض میشه و همراه دردم با شوق زیاد اموزه های دکتر رو ادامه میدم با تشکر از همه زحمات خانم دکتر و تمامی همکاران محترم که انقدر با عشق برای شفای زخم های ما تولید محتوا میکنید
سلام عرض میکنم خدمت تمام دوستان عزیزم من فاطمه ام ✨میخوام بهتون از تغییراتم بگم: .تغییر انرژیم(طوری که توی عکس ها و پیام هام هم بقیه متوجه شدن) .کلامم روشن شده .طرز صحبت کردن و لباس پوشیدنم تغییر کرده .کمالگراییم متعادل تر شده .توانایی نه گفتن پیدا کردم .خودم،کارم،ورزش و موسیقی را اولویت قرار میدم .به موقع سکوت میکنم و به موقع از حق خودم دفاع میکنم .احساساتم رو ابراز میکنم و سرکوبشون نمیکنم .مرزهامو قاطعانه و مودبانه بیان میکنم .وقتی دیگران ازم کمک میخوان کمکشون میکنم بدون ناتوان کردن خودم .دیگه خودسرزنشگری ندارم .کمتر غر میزنم .کمتر کنترل میکنم اطرافیان و پارتنرم رو .وقتی به پارتنرم زنگ میزنم و جواب نمیده به هم نمی ریزم و به کارهای خودم میرسم .چسبناک و وابسته نیستم دیگه .قبلا عشق و توجه رو طلب میکردم و در واقع گدایی میکردم و به زبون میاوردم ولی الان نه .منتظر تایید بقیه نیستم .قضاوت و حرف دیگران منو به هم نمی ریزه .دیگه خودکم بینی ندارم این که خانم دکتر میگن به شخصی تبدیل میشید که چندماه قبل خودتونو نمیشناسید من با تمام وجودم حسش کردم و دلم میخواد تک تک شما عزیزان هم انقدر تغییر کنید که ایمان بیارید به خانم دکتر و آموزه هاش امیدوارم همیشه در مسیر زیبای آگاهی قرار داشته باشیم و شاهد تغییرات دوست داشتنی و عمیق خودمون باشیم🌺
با عرض سلام و احترام 😍 هرچه از تاثیرات دورههای خانم دکتر عارض شوم خدمتتون باز هم نمی تونم با کلمات شاکر شگفتیهایی که تجربه کردم، باشد. سالهاست در وادی خودشناسی در کلاس های مختلف شرکت میکردم ولی به جرئت میتونم بگم دوره های خانم دکتر به خصوص دوره های جامعشون اگر مرور وتمرین واستمرار داشته باشه باعث تغییراتی دروجودت میشه که خودتم تعجب میکنی این آدم قبلی هست که اینجورداره عمل میکنه؟ از جمله این تغییرات: ✔️ساختن یک روتین زندگی براساس ۳عنصر اصلی خودآگاهی عشق آگاهی ونورآگاهی وارزش هاوبنیان های خودخودمن هست. ✔️به کمک آموزش نیم رخ خانم دکترعزیزم و راهنمایی های حامی عزیزم مهساجان، برای اولین بار نیم رخ یارم را کشیدم والان میدونم باکی باید وارد رابطه بشم. ✔️با جلسه چهارم،تونستم مثلث سازی هایی که درخانه کودکی باپدرومادرم داشتم رو بفهمم و باتمرین ارزشمند مثلث سازی باعث فهم های بزرگی در خانه ی کودکیم شد. ✔️قبلا از دیگران کلمه مرز روشنیده بودم ولی نمیدونستم مرزهام چین وچطور باید آن هارا تعریف ومطرح کنم. ✔️عشق ورزی ومهربان بودن واقعی باخودم را یادگرفتم واینجور دیگه خودمو قربانی بقیه نمیکنم. از بارگاهالهی تشکر میکنم بابت وجود خانم دکترعزیز که مارا وارد مسیرآگاهی کردند واززحمات حامی عزیزم وکمک حامی عزیز سپاسگزارم که مفاهیم دوره را برای ماتسهیل میکنند😍🙏 اعظم حمیدی
با عرض سلام و احترام 😍 هرچه از تاثیرات دورههای خانم دکتر عارض شوم خدمتتون باز هم نمی تونم با کلمات شاکر شگفتیهایی که تجربه کردم، باشد. سالهاست در وادی خودشناسی در کلاس های مختلف شرکت میکردم ولی به جرئت میتونم بگم دوره های خانم دکتر به خصوص دوره های جامعشون اگر مرور وتمرین واستمرار داشته باشه باعث تغییراتی دروجودت میشه که خودتم تعجب میکنی این آدم قبلی هست که اینجورداره عمل میکنه؟ از جمله این تغییرات: ✔️ساختن یک روتین زندگی براساس ۳عنصر اصلی خودآگاهی عشق آگاهی ونورآگاهی وارزش هاوبنیان های خودخودمن هست. ✔️به کمک آموزش نیم رخ خانم دکترعزیزم و راهنمایی های حامی عزیزم مهساجان، برای اولین بار نیم رخ یارم را کشیدم والان میدونم باکی باید وارد رابطه بشم. ✔️با جلسه چهارم،تونستم مثلث سازی هایی که درخانه کودکی باپدرومادرم داشتم رو بفهمم و باتمرین ارزشمند مثلث سازی باعث فهم های بزرگی در خانه ی کودکیم شد. ✔️قبلا از دیگران کلمه مرز روشنیده بودم ولی نمیدونستم مرزهام چین وچطور باید آن هارا تعریف ومطرح کنم. ✔️عشق ورزی ومهربان بودن واقعی باخودم را یادگرفتم واینجور دیگه خودمو قربانی بقیه نمیکنم. از بارگاهالهی تشکر میکنم بابت وجود خانم دکترعزیز که مارا وارد مسیرآگاهی کردند واززحمات حامی عزیزم وکمک حامی عزیز سپاسگزارم که مفاهیم دوره را برای ماتسهیل میکنند😍🙏 اعظم حمیدی
باسلام عاطفه رستین هستم گر ه ۲ عشق آگاهی سپاسگزارم از استاد بزرگوارم و تیم پرتوان وعالی خانم دکتر بیتای عزیزم تغییرات زیادی داشتم طی این چند سالی که شاگرد خانم دکتر هستم خداروشاکرم بر وجود ارزشمند شون تست طرحوارههای من عدد اولی دوره ی ۳۸ عدد دومی دوره ی ۳۹) محرومیت هیجانی ،،،،۶،،،،۱۴ رهاشدگی ،،،،،۶،،،،،،،۱۴ بی اعتمادی بدرفتاری،،،،۶،،،،،۱۰ انزوای اجتماعی ،،،،،۸،،،،،،۸ نقص وشرم ،،،،،۷،،،،،،۷ شکست،،،،،۸،،،،،۹ وابستگی بی کفایتی ،،،،،۱۸،،،،،۱۴ آسیب پذیری،،،۱۵،،،،۱۴ خودتحول نیافته ،،،،۹،،،،،۹ اطاعت ،،،،۱۸،،،۱۴ ایثار ،،،۷،،،۱۳ بازداری هیجانی ،،،۱۸،،،،۲۲ (کمال گرایی )معیارهای سرسختانه ،،،،۲۵،،،،۲۱ استحقاق،،،،،،۲۲،،،،،،۱۹ خود انضباطی ناکافی،،،،۱۶،،،،۲۳ تنبیه ۱۲ پذیرش جویی و جلب توجه ۱۷ بدبینی و منفی گرایی ۱۴ بیشترین ها. (خود انضباطی ۲۳،کمال گرایی ۲۱ بازداری هیجانی ۲۲) کمتر ین ها. (نقص وشرم ۷،انزوای اجتماعی ۸، شکست.و خود تحول نیافته هر دو ۹) در داستان درمانی بیشترین ها( ساحر ،،حکمران ،، فرزانه ) کمترین ها(حامی ،،،ویرانگر ،،، لوده ومعصوم ) تست هارتمن دوره ی ۳۹ سفید ۱۴. گزینه ج قرمز ۱۳. گزینه الف آبی ۱۱. گزینه ب زرد ۹. گزینه د تست هارتمن دوره ی ۳۸ قرمز اول بود با ۳۷ آبی ۳۲ سفید ۲۸ زرد ۱۳ من هر روزم رو با قرارها زندگی میکنم خدایا شکر میکنم بعداز چندین سال مصرف داروهای اعصاب رو روان رو کاهش دادم خداروشکر میکنم ورزش روزانه اولویت شده خداروشکر میکنم به خودم تمرکز کردم افکارم رفتارم وحس هام آگاهتر شدم خداروشکرمیکنم در لحظه های فشار تمرکز میکنم بر داشته هام،ارزوهام خداروشکر میکنم که خودش هدیه های قشنگی بهم داده ازشون استفاده میکنم ویاد میگیرم برای خودم فشار نمیارم به خودمو اطرافیانم میسپارم بخوای یگانه که هیچ چیزی بدون حکمت نیست ومن این آگاهی رو مدیون آموزش های خانم دکترم استاد بزرگوار هستم ممنونم از حامی های قشنگم ممنونم از خودم که روی ذهن وروانم کار میکنم و تسلط دارم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
باسلام عاطفه رستین هستم گروه ۲ عشق آگاهی سپاسگزارم از استاد بزرگوارم و تیم پرتوان وعالی خانم دکتر بیتای عزیزم تغییرات زیادی داشتم طی این چند سالی که شاگرد خانم دکتر هستم خداروشاکرم بر وجود ارزشمند شون تست طرحوارههای من عدد اولی دوره ی ۳۸ عدد دومی دوره ی ۳۹) محرومیت هیجانی ،،،،۶،،،،۱۴ رهاشدگی ،،،،،۶،،،،،،،۱۴ بی اعتمادی بدرفتاری،،،،۶،،،،،۱۰ انزوای اجتماعی ،،،،،۸،،،،،،۸ نقص وشرم ،،،،،۷،،،،،،۷ شکست،،،،،۸،،،،،۹ وابستگی بی کفایتی ،،،،،۱۸،،،،،۱۴ آسیب پذیری،،،۱۵،،،،۱۴ خودتحول نیافته ،،،،۹،،،،،۹ اطاعت ،،،،۱۸،،،۱۴ ایثار ،،،۷،،،۱۳ بازداری هیجانی ،،،۱۸،،،،۲۲ (کمال گرایی )معیارهای سرسختانه ،،،،۲۵،،،،۲۱ استحقاق،،،،،،۲۲،،،،،،۱۹ خود انضباطی ناکافی،،،،۱۶،،،،۲۳ تنبیه ۱۲ پذیرش جویی و جلب توجه ۱۷ بدبینی و منفی گرایی ۱۴ بیشترین ها. (خود انضباطی ۲۳،کمال گرایی ۲۱ بازداری هیجانی ۲۲) کمتر ین ها. (نقص وشرم ۷،انزوای اجتماعی ۸، شکست.و خود تحول نیافته هر دو ۹) در داستان درمانی بیشترین ها( ساحر ،،حکمران ،، فرزانه ) کمترین ها(حامی ،،،ویرانگر ،،، لوده ومعصوم ) تست هارتمن دوره ی ۳۹ سفید ۱۴. گزینه ج قرمز ۱۳. گزینه الف آبی ۱۱. گزینه ب زرد ۹. گزینه د تست هارتمن دوره ی ۳۸ قرمز اول بود با ۳۷ آبی ۳۲ سفید ۲۸ زرد ۱۳ من هر روزم رو با قرارها زندگی میکنم خدایا شکر میکنم بعداز چندین سال مصرف داروهای اعصاب رو روان رو کاهش دادم خداروشکر میکنم ورزش روزانه اولویت شده خداروشکر میکنم به خودم تمرکز کردم افکارم رفتارم وحس هام آگاهتر شدم خداروشکرمیکنم در لحظه های فشار تمرکز میکنم بر داشته هام،ارزوهام خداروشکر میکنم که خودش هدیه های قشنگی بهم داده ازشون استفاده میکنم ویاد میگیرم برای خودم فشار نمیارم به خودمو اطرافیانم میسپارم بخوای یگانه که هیچ چیزی بدون حکمت نیست ومن این آگاهی رو مدیون آموزش های خانم دکترم استاد بزرگوار هستم ممنونم از حامی های قشنگم ممنونم از خودم که روی ذهن وروانم کار میکنم و تسلط دارم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
بیتامدنی هستم ۳۹ ساله.توی این دوره بسیاری از گره های ذهنی بنده که باعث دور شدن از خویشتن حقیقی خودم بود رو کشف میکنم و در حال درمان تروماهای کودکی هستم.خیلی از عادات و رفتار های اشتباهی که سالها درگیرش بودم رو کنار گذاشتم.از خانم دکتر بیتا حسینی بسیار ممنونم چون مثل آیینه ای شدند تا ما درون محور باشیم و مسلط روی افکار خود.
سلام به استاد عزیز من خدیجه ابراهیمی ۵۰ساله اول از همه از خانم دکتر بابت این دوره تشکر میکنم واقعا بینظیره من تو عشق آگاهی یاد گرفتم که اگر میخوام رابطه خوبی داشته باشم اول به خودم ارزش واحترام بزارم خودم وببینم تا دیگران هم بتونن دوسم داشته باشن عمیق دیدن ویاد گرفتم فهمیدم هیچ آدمی اتفاقی سر راهم قرار نگرفته حتما یک پیغام رشدی برام داره مرز گذاری رو یاد گرفتم مرز سبز وزرد وقرمز اگه میخوام رابطه اکنونم خوب باشه باید به خونه کودکی برم ورابطه با پدرو مادر وابژه های زنگیم وشفا بدم هرروز ۱۱قرارو مرور میکنم ، از خانم قلیوند وخانم مدنی هم تشکر میکنم که خیلی عالی تو گروه جوابگوی سوالاتمون هستند❤️
سلام و عرض ادب خدمت خانم دکتر بیتا حسینی و و تیم پر تلاششون من چند سالی هست که همراه خانم دکتر هستم و از اموزشهای رایگانشون بهره می برم ولی همیشه فکر می کردم با یه دوره نمی شه ادم ها رو روانکاوی کرد و درمانگر باید کنارت باشه و دوره نخریده بودم تا اینکه تست نیم رخ رو که زدم کنجکاو شدم و خریدم بسیار راضی بودم و وقتی ثبت نام دوره عشق اگاهی شروع شد با عشق ثبت نام کردم والان خیلیییی راضیم هنوز اول دوره هستیم و من که مشتاق تغییر بودم ، خیلی تغییر کردم و با تغییر من خانواده هم تغییر کردن این همه حس خوب رو مدیون خانم دکتر قلب و جانم هستم و خوشحالم که الان کنارشون دارم اموزش میبینم😍 و یک نکته رو بگم به کسایی که می گن گرونه از یه استادی حرف قشنگی یاد گرفتم می گفت امروز داری رو خوت سرمایه گذاری می کنی و من می گم حتما این سرمایه گذاری رو انجام بدین چون وقتی وارد میشین شگفت زده خواهید شد، اگر تمرین کنید🤞🏻
سلام هم ریشه های عزیزم اول از همه قدردانی میکنم از خانم دکتر بیتا حسینی و گروه بی نظیر و تلاشگرشون. من هر روز با تمام وجود خدا رو شکر میکنم که در مسیر آگاهی قرار گرفتم و هر روز چیز تازهای یاد میگیرم. همین چند جلسهای که از دورهی عشقآگاهی گذروندم، باعث شده نگاهم به آدمهای اطرافم و حتی به خودم کاملاً تغییر کنه. گاهی در طول روز، حس میکنم دارم هر لحظه یکی از ۱۱ قرار عشق آگاهی رو زندگی میکنم. با هر کسی که روبهرو میشم، بسته به نوع رابطهمون، یکی از اون قرارها برام یادآوری میشه. با اطمینان میتونم بگم حتی در مواجهه با چالشها، حال دلم خوبه. سعی میکنم آگاهانه با خودم روبهرو بشم، احساساتم رو بشناسم و تغییرشون بدم. آهنگهایی که قبلاً از قصد پلی میکردم تا برم توی حال و هوای غم، دیگه گوش نمیدم. الان روزم رو با آهنگهای شاد شروع میکنم و هر صبح، حسهای مثبت رو در خودم صدا میزنم. با آینه دوست شدم، خودم رو نوازش میکنم، قربون صدقهی خودم میرم و شبها با مرور اتفاقات روز، آروم به خواب میرم. برای هر اتفاقی که برام میافته چه خوب، چه بد شکرگزارم. تمرکزم رو میذارم روی دریافت پیام رشدی از اون اتفاق یا اون آدم. تلاش میکنم مدل راه رفتن، ایستادن، نگاه کردن و حتی حرف زدنم مثل قبل نباشه. حس میکنم احترامبرانگیزتر شدم. خداجونم، ممنونم ازت. ازت میخوام منو یاری کنی تا بتونم درسها و زخمهای زندگیم رو بفهمم و به اوج برسم.
شمایی که این نظر رو داری میخونی: امیدوارم که نظر کرده باشی و لایق خرید این دوره بی نهایت موثر و کارآمد رو داشته باشی عزیزم
سلام بر همریشه های نازنین من صدیقه هستم روحی نامیرا درمسیر تکامل، حدود ۴ساله که توی اکثر دوره ها شرکت کردم ولی دوره های عشق آگاهی معجزه بزرگی درزندگی من ایجاد کرد.زمانی که دست ازمقصر دانستن پدرومادر وهمسر درزندگی خودم برداشتم ودنبال نقش وسهم خودم دراین زندگی که سابق میگفتم پراز بدبختی است وانگار خداوند منو آورده تواین دنیا که فقط منو زجر بده ومنو همین جوری ول کرده تواین دنیای پرازجنگ ولی الان با افتخار میگم خداوند وقتی سر ذوق بوده منو آفریده پس باید قدر خودمو بیشتر ازپیش بدانم😍 دست ازجنگ باخودم واطرافیانم برداشتم همه اشتباهاتی که برای تنبیه خودم واطرافیانم ازجمله همسرم انجام دادم وسیله رشد من بوده من خودما تو آدم ها وگذشته واشتباهاتم جانمیزارم وبا قدرت وشجاعانه با آغوش باز گشوده به تجارب زندگی هستم خداوند را شاکرم که صبورانه ومهربانانه منو تواین مسیر قشنگ همراهی میکنه .ازخانم دکتر عشق ومهربانی مچکرم قدردان حامی عزیزم ودوستان هم ریشه ام هستم که اشتیاق منو برای انجام جز به جز تمرین هام دوچندان میکنند.ازهمسرعزیزم که زمانی فکر میکردم بزرگترین دشمن منه وپراز خشم نفرت نسبت به او بودم سپاسگزارم که با تغییر من اونم تغییر کردوهزاران بار خداوند را شاکرم که کمکم کرد تواشتباهات خودم تموم نشم 😍 امیدوارم روزی تمام زنان سرزمینم درمسیر آگاهی ونور قرار بگیرند چون بدون شک وقتی زنان جامعه ام شاد وآگاه باشن سرزمینی آبادتر وشادتر خواهیم داشت به امید آن روز.
۱- رقیه محمدی ۱تغییر جالبی که داشتم این بود من ازدیدن شوهر خواهر سابقم همیشه خشم تووجودم میدیدم ودوست نداشتم ببینمش وبرخوردی داشته باشم امادرعروسی خواهرزاده ام وقتی دیدم براش عشق پاشی کردم ودروجودم ارامش دیدم وحس کردم ۲ قبلا هروقت میدیدم طوری حرف میزد ورفتار میکرد ومن چون کنترل میکردم وتوقع داشتم به خاطر سوادش درست رفتارکنه همیشه باخشم نگاهش میکردم وسعی میکردم اصلا نبینمش ویااگه میدیدم بحث پیش میامد یابه خواهرم اعتراض میکردم ۳ باخوداگاهی وعشق پاشی حتی همراه بادرد وتصمیم بخشیدن داشتم اماامروز میدونم که یه فهمی باید داشته باشم ازاین زخم امروز میدونم که من ازافکارش راجع به زن ودین بسیار متنفر بودم واین شاید اینه من بود که ناخوداگاهم زن اینقدر دست پایین میدونست ومن باباور خودم داشتم میجنگیدم ۴نوشتن که هروقت خشمی داشتم بنویسم چی داره من عصبانی میکنه البته اوایل جوابم نمیتونستم بگیرم ولی با خوداگاهی وعشق اگاهی جوابهای خوبی پیدا کردم ۵لاله تغییر فقط مال تو تغییرکن تااطرافت تغییرکنه
وقتی اولین بار وارد دوره های خانم دکتر شدم روزای جهنمی میگذروندم با همسرم اختلاف داشتم و همه ی راه های عوامانه ای که بلد بودم رفته بودم از قهر کردن و قطع رابطه و گرو کشی، مداخله بزرگترها، استفاده از نصیحت خواهر و اطرافیان حتی مادر شوهرم یه دعا هم برام گرفته بود که ترسیدم انداختم دور و یه سال مشاوره حضوری منظم رفتم که نهایتا همه بی فایده بود و منی که بیشتر ازین بلد نبودم یقین پیدا کردم که جدا شدن بهترین گزینه است و یه روز وسایل شخصیم جمع کردم و رفتم خونه بابام، همسرم که شوک شده بود دنبالم اومد و تهدید کرد که اگر برنگردی چنین می کنم و چنان... ولی من زده بودم به سیم آخر و چون آگاه نبودم همه چیو خرابتر کردم خودم از درون شکستم و به همسر و بچه هام آسیب زیادی زدم و بعد از سه ماه دوری با وساطتت خانواده ها به عنوان آخرین فرصت برگشتم. همه چی خراب شده بود همون یه ذره محبت هم نبود فقط همسرم از روی ترس به شرایط تن میداد خودم دچار فروپاشی شده بودم، پر بودم از خشم مثل بمب ساعتی هر لحظه منفجر میشدم ، شب ها کابوس میدیدم، به ندرت یه خواب راحت داشتم، نمی تونستم ۳۰ ثانیه مراقبه کنم دستامو مشت میکردم و به زور پلکم بسته نگه میداشتم از مادر شوهرم متنفرررررر بودم همسرم را مسئول ۱۰۰ در ۱۰۰ تمام بدبختیام میدونستم و بچه هامو مقصر تن دادن به این بدبختیا،از پدر و مادرم کینه به دل داشتم و از خدا خشمگین بودم یادمه گریه میکردم و می گفتم خدایا شاید واقعا نیستی که رنجی که می کشم نمی بینی😭 یه روز اتفاقی یه پست از خانم دکتر دیدم رفتم تو پیجشون چندین پست دیگه رو با دقت دیدم رفتم تو نت سرچ کردم ببینم ایشون کی هستن، بعد از سایت آوینه رو نصب کردم و اون چوب جادو به زندگی من خورد🪄 نمیدونستم تو دوره های خانم دکتر چه خبره به این امید اومدم تا حداقل بشم همون آدم آروم قبل، به امید یه شب خواب راحت و بدون کابوس.... دوره خودآگاهی ۱۴۰۰ بود من با امید و اشتیاق زیاد شرکت کردم درسته آنلاین بودم اما با تمام وجود اومده بودم هر جا خانم دکتر می گفتن بلند شو دستت رو قلبت بزار و بگو ... من پا میشدم و لحظه به لحظه حضور داشتم اینقدر قرارها رو مرور کرده بودم که با صدای زمزمه خودم که می گفت: خداوند عشق است و همه آنچه از او میرسد ....از خواب بیدار می شدم و.... تو دوره اول اضطراب من درمان شد منی که روانم از هم گسیخته شده بود و حس می کردم برگی خشکم در مسیر تند باد، قرار گرفتم😌 شب ها کارای روزمو مرور می کردم و با همون اندک دانشی که یاد گرفته بودم صحنه ها رو بازسازی میکرد اینبار با من آگاهم... تو همون دوره بود که پیام مادرشوهرم رو کاملا درک کردم و واقعا مثل جادو نفرت از بین رفت و من تونستم رابطه ام از نو آگاهانه از سر بگیرم اما اینبار او مرکز دنیای من نبود من گشوده به تجربه ارتباط گرفتم در مسیر رشد خودم. ترس های عمیق خودم را دیدم ، به ترماهای کودکی خودم نزدیک شدم اینبار خودمو نوازش کردم و دست خودم گرفتم،اصلا آسون نبود مثل جراحی بدون بیهوشی درد داشت درد عمیق🥲 یادمه تو تجسم یکی از تراماهای کودکی با مادر تمام شب گریه کردم چندین بار بازمعنا دهی کردم، بالاخره تونستم مادر و پدرم را فهم کنم و تو چشماشون نگاه کنم و عمیقا بهشون عشق بدم. قدرت درون من مرده بود تو باغمون که میرفتیم میرفتم وسط باغ و فریاد میزدم قدرتتتتتت... قدرتتتتتت.... اوایل صدام اصلا بلند نمی شد اینقدر که پر بودم از ترس 🥲 اما انجامش دادم بارها و بارها🕊 قبلا فکر می کردم مادر کامل مادریه که تمام وقت به خانواده سرویس بده و روی اونها نظارت داشته باشه و خودش هیچی نخواد، از خودم میزدم حتی پس انداز خودم خرج میکردم تا خواسته های بچه هام برآورده کنم اصلا به ظاهر و لباس خودم توجه نمی کردم... اما تو دوره ها فهمیدم اصلا مادر کامل نداریم کافیه به اندازه کافی خوب باشیم و مادر بودن یعنی عشق دادن و حمایته و نه حمایت زورکی و کنترول افراطی و کسی که بلد نیست به خودش عشق بده عشقی که به دیگران میده حقیقی نیست شروع کردم خودمو در اولویت قرار دادن و یه رنگ و روی به ظاهرم دادم دیدم که دخترم که رو اعصابمه چقدر آینه ی ترس ها و آرزوهای خودمه اونروز یه چیزی درونم فرو ریخت اون بت مادری شکست🕯 لا به لای خودآگاهی اومدم عزت نفس هم کار کردم من اصلا نمی دونستم عزت نفس چی هست فکر میکردم همون اعتماد به نفسه، فکر میکردم اگر شغل نداشته باشی آدم بی مقداری هستی و شرم از خانه داریم داشتم، فکر میکردم چون عزیزانم برام وقت نزارن و بهت توجه نمی کنن از بی ارزشی خودمه اصلا نمیدونستم منشا ارزشمندی و مهم بودن چیه، تو دوره عزت نفس دنیای دگرگون شد من تونستم خودمو دوست داشته باشم وعمیقا حس ارزشمندی کنم.... رابطه ام را با خداوند بهبود دادم و ارزشمندی را از منشاش گرفتم و نور شدم🕊🕯 من به آگاهی اعتیاد سپید پیدا کرده بودم، همسرم مدام بهم فشار میاورد و میخواست قانعم کنه که دارم گول روانشناسا رو میخورم و اینا همه کلک پوله اما من نمی تونستم تحولاتی که درونم اتفاق می افته رو انکار کنم من در حال تغییر بودم و نمی تونستم توصیفش کنم، برای فرار از فشارهای ایشون یواشکی می نوشتم و دفترامو زیر تحت قایم میکردم از نظر مالی خیلی منو تحت فشار قرار داد اما من تسلیم نشدم پرواز بهم مزه داده بود و تصمیم نداشتم زمین گیر بشم تو خودآگاهی من با خودم و دنیای بیرون به صلح رسیدم، فهمیدم کی هستم، چرا تو این زندگیم و انتهای مسیر کی باید باشم🕯 منی که با آرزوی یه خواب راحت اومده بودم تونستم از نفرت و خشم بگذرم بعد یه عمر رها و پذیرا مادرم در آغوش بگیرم. فراموش کردم یه روزی میخواستم جدا بشم انگار قصه ای بود اون روزها که گذشت.... به قول زنده یاد شاملو: "من بودم و شدم"🕊 به سختی دوره عشق اومدم میترسیدم اوجی باشه و من تجربه نکنم، تازه تونستم همسرم را بفهمم، ترس هاشو دیدم یاد گرفتم باهاش همدلی واقعی کنم ث، گفتگوی درست یاد گرفتم یادمه یه بار بهش گفتم میدونم چقدر حریم خانواده برات مهمه و اینکه من بدون تو بیرون برم به تو احساس نا امنی میده چون دوستت دارم و رابطمون خیلی برام مهمه سعی می کنم حواسم به این چیزا باشه تو نگاهش احساس شادی از درک شدن را میدیم لبخند زد و گفت منم دلم نمی خواد تو رو ناراحت کنم اون لحظه گفتمهر آدمی خارج از خانواده به یه رابطه ی دوستانه نیاز داره من گاهی واقعا نیاز دارم با یه دوست وقت بگذرونم بهم احساس شادی میده و از افسردگی بیرون میام دلم میخواد اینو درک کنی و بطور معجزه اسایی همسرم که اجازه نمیداد من بدون او سر کوچه هم برم مجوزم بیرون رفتن اونم با دوستم صادر کرد🕊 با دختر نوجونم خیلی چالش داشتم اصلا نمی تونستیم حرف بزنیم همین هفته ی پیش دعوامون شد من خیلی عصبانی بودم اما یه لحظه به خودم آگاه شدم و گفتم الان وقت تمرینه، خودمو تنظیم هیجانی کردم و رفتم روبروش به چشماش عشق دادم و گفتم من مادرتم عزیزم چرا از حرف های من اینقدر عصبانی میشی چرا وقتی بهت می گم مشکلت چیه میری تو اتاقت و حرف نمیزنی ولی اصلا جواب نداد، گفت حرف زدن فایده ای نداره شما منو درک نمی کنید ولش کن الان باز دعوامون میشه گفتم نترس من الان حالم خیلی خوبه و عصبانی نمیشم راحت همه حرفاتو بزن میشه دقیقا بگی چه چیزایی بوده که نتونستم درک کنم دخترم شروع کرد حرف زدن نزدیک یه ساعت حرف زدیم گریه ام گرفته بود از حجم تنهایی و فشاری که دخترم تحمل میکرد بهش اطمینان دادم که سعی خودمو می کنم، با همسرم صحبت کردم که ما اینقدر خواستیم دخترمونو بی نقص بار بیاریم که نتونستیم ببینیم او واقعا کی هست و چی میخواد وقت تغییر روش ماست قبل از اینکه دیر بشه الان بیشتر حواسم هست و اجازه میدم دخترم تجربه کنه و زندگی رو لمس کنه یاد کرفتم وارد دنیای مطلوبش بشم😌 اگر بخوام بگم آگاهی ها و دانش عمیق بانوی عشق با دنیای من چه کرده ساعت ها زمان نیازه 🪷 امروز من مرکز دنیای خودم هستم کسی که در هر ماجرا و در کنار هر آدمی زیباترین خودش را تمرین می کنه و تا زندگی بهم توان بده در این مسیر باقی میمونم خیلی بیشتر از هزینه ای که پرداخت کردم از مجموعه ی خانم دکتر هدیه و تخفیف دریافت کردم که این نیت خیر ایشون و عشق عمیقشون به روشنتر کردن دنیا رو نشون میده🕯 اگر عمیقا بخواهیم و مصمم باشیم واقعا اینجا چراغی روشن است🕯
بیشتر دوره های خانوم دکتر رو دارم و به جرات میگم که زندگیم کن فیکون شده . اینقدر تغییرات اساسی کردم . خصوصا در مورد این دوره در همین پنج شش جلسه اول چیزایی رو فهمیدم که هیچ وقت نمیدونستم و همین موضوع بسیار در روابطم اثر گذار بودن . بدون اغراق ، این آموزش از مون شب واجبتره و کدهایی رو برا آدم باز میکنه چه تو محیط کار ، روابط خانوادگی و رابطه با فرزند که قابل وصف نیست . و صد البته پشتیانی بی نظیری که داره توسط حامیان . بشدت نظرم مثبت هست و آرزوی تندرستی و مانایی برای خانوم دکتر دارم چون وجود ایشون چراغ راه هست . عین فانوس دریایی تو دریای طوفانی
سلااااام به همه همریشه های عزیزم امیدوارم عاالی باشید، من آیدام و اینجا میخوام از تغییراتم براتون بنویسم، راستش من از سال ۱۴۰۰ شاگرد دوره های مختلف خانم دکتر بودم و همیشه هم تمریناتم رو انجام می دادم، و خیلی تغییری در خودم متوجه نمیشدم اما در عشق آگاهی ۴۰۴ خییییلی زیاد متوجه تغییر دنیای درون و بیرونم هستم، رابطه م با مامانم خییییلی متفاوت تر از قبل شده و خیلی بهتر با هم ارتباط می گیریم، مامانم خیلی حالت دیکتاتور بودنشون کم شده و انتخاب یک سری مسائل رو واقعا به عهده خودم گذاشتن و گیرهاشون و قهر کردناشون خیلی خیلی کمتر شده. در کل در خونه آرامش و امنیت بیشتری حس می کنم، خودم انگار در درونم یک نوری روشنه که خیلی دیر خاموش میشه،و اگرم نور کمرنگ بشه در زمان کوتاهی به حالت قبل بر می گرده، تونستم کاری که همیشه ازش ترس داشتم رو استارت بزنم و دارم با امید خدا پیش میبرمش گرچه برنامم هنوز اونطور که میخوام منظم نیست اما میتونم در این برنامه ارامش خودم رو حفظ کنم و از زمانم بیشترین بهره رو ببرم. الان دیگه واقعا و واقعا از تنهایی ترسی ندارم و با خودم دوستم، تونستم بعد سالها در چشمهام خیره بشم و با خودم در آینه صحبت کنم و این اتفاق باعث شده خلا های عاطفیم خیلی کمتر بشن. با خودشناسی و شناختن کهن الگوهام و رنگهای هارتمنم بیشتر از همیشه عاشق خودم شدم و فهمیدم ذاتا خودم همون شخصیتی رو دارم که تو ذهنم ایده ال ترینه و برای من ترکیب برنده ست. البته هنوز در زمینه مالی و ثروت نتونستم تغییراتی که میخوامو بوجود بیارم اما همین تغییرات تا الانم واااقعا موجب رضایتمهو باعث میشه به خودم افتخار کنم. خیییلی ممنونم بخاطر اینکه خانم دکتر عزیز با عشق همراهمون هستن و ممنون از مهسا جون حامی عزیز عشق آگاهی که تابحال خیلی ازشون آموختم. #آیداجوادی
سلااااام به همه همریشه های عزیزم امیدوارم عاالی باشید، من آیدام و اینجا میخوام از تغییراتم براتون بنویسم، راستش من از سال ۱۴۰۰ شاگرد دوره های مختلف خانم دکتر بودم و همیشه هم تمریناتم رو انجام می دادم، و خیلی تغییری در خودم متوجه نمیشدم اما در عشق آگاهی ۴۰۴ خییییلی زیاد متوجه تغییر دنیای درون و بیرونم هستم، رابطه م با مامانم خییییلی متفاوت تر از قبل شده و خیلی بهتر با هم ارتباط می گیریم، مامانم خیلی حالت دیکتاتور بودنشون کم شده و انتخاب یک سری مسائل رو واقعا به عهده خودم گذاشتن و گیرهاشون و قهر کردناشون خیلی خیلی کمتر شده. در کل در خونه آرامش و امنیت بیشتری حس می کنم، خودم انگار در درونم یک نوری روشنه که خیلی دیر خاموش میشه،و اگرم نور کمرنگ بشه در زمان کوتاهی به حالت قبل بر می گرده، تونستم کاری که همیشه ازش ترس داشتم رو استارت بزنم و دارم با امید خدا پیش میبرمش گرچه برنامم هنوز اونطور که میخوام منظم نیست اما میتونم در این برنامه ارامش خودم رو حفظ کنم و از زمانم بیشترین بهره رو ببرم. الان دیگه واقعا و واقعا از تنهایی ترسی ندارم و با خودم دوستم، تونستم بعد سالها در چشمهام خیره بشم و با خودم در آینه صحبت کنم و این اتفاق باعث شده خلا های عاطفیم خیلی کمتر بشن. با خودشناسی و شناختن کهن الگوهام و رنگهای هارتمنم بیشتر از همیشه عاشق خودم شدم و فهمیدم ذاتا خودم همون شخصیتی رو دارم که تو ذهنم ایده ال ترینه و برای من ترکیب برنده ست. البته هنوز در زمینه مالی و ثروت نتونستم تغییراتی که میخوامو بوجود بیارم اما همین تغییرات تا الانم واااقعا موجب رضایتمهو باعث میشه به خودم افتخار کنم. خیییلی ممنونم بخاطر اینکه خانم دکتر عزیز با عشق همراهمون هستن و ممنون از مهسا جون حامی عزیز عشق آگاهی که تابحال خیلی ازشون آموختم. #آیداجوادی
سلام ،من خودم به شخصه در این دوره شرکت کردم ،به نظر من فوق العاده هست ،خانم دکتر بسیار علمی و خوب توضیح میدن من تازه دارم میفهمم که منشا یکسری از رفتارهام از کجاست و واقعا احساس میکنم حس درونیم به خودم تغییر کرده احساس ارزشمندی بیشتری نسبت به قبل دارم ،واقعا ارزش داره که در این دوره شرکت کنیم من حتی خواهرم هم به تشویق خودم وارد کلاس کردم وایشون هم ثبت نام کردن،واقعا از خانم دکتر و تیم خوبشون سپاسگزارم 🙏🙏
دکتر حسینی با توجه به توانمندی کلامی و صدای خوب و دانش و کار تیمی از نظر من بهترین مجموعه ای هستند که این مباحث رو درس می دهند . به امید روزی که در مدارس و دانشگاه ها ایران مطالب فوق برای همه ی دانش آموزان و دانشجویان شرکت در این دوره اجباری بشه. از ته دل آرزو می کنم دکتر بیتا حسینی جایزه نوبل بگیره. مقدار و جنس خدمتی که ایشون به اینهمه آدم می کنه مثال زدنی است. دلم می خواد یه بلندگو داشتم به همه ی مردم می گفتم راه رسیدن به آرزوهامون رو اشتباه نریم. تنها راه موفقیت که البته سخت هم هست درونی کردن آموزه های عشق و خود آگاهی هست.
دوره عشق اگاهی متفاوت تمام دوره های که دیدم . یه دگرگونی بزرگ ایجاد میکنه میبرت خونه کودکی اونجا چیزای میبینی و میشنوی که فکر میکردی یادت رفته با پدر و مادرت یجوری دیگه ملاقات میکنی . تجربه شخصی من دیدن دردهای خودم بود تو نگاه پدر و مادرم . دیدم دختر کوچولو وجودم چقدر ترسیده و تنهاست احساس حقارت مثل گرد و غبار روش نشسته . نگاه که به چشماش کردم حس کردم خیلی به کمک هم نیاز داریم و وقتی خودم تو آینه دیدم متوجه شدم چقدر نوع نگاه پدر و مادرم روی من تاثیر داشته من تا الان خودم نبودم و داشتم نگاه های اونا رو جور دیگه ای تو زندگی الان و رابطه ام اجرا میکردم. فهمیدم باید برم تو خونه کودکی هرچند پراز دعوا حقارت و ترسه اما باید برم اونجا چون کلید شفا الان من تو دستای من کوچولو جا مونده تو اون خونه است . شاید تویی که این نظر میخونی فکر کنی ساده است یا تخیلی هستش اما من بهت میگم خیلی سخته خیلی دلهره داره بی خوابی داره خود درگیری داره یه خشمی پنهون از گذشته همراه انتقام میاد بالا که باید بتونی کنترلش کنی بعضی ساعتها فکر میکنم کوه کندم جونم پر درد میشه این یه تولد جدیده همراه درد اشک و خشم و در آخر نور میاد تکه هات جم میشن یجا و من جدید زاده میشه. این تولد برای تک تک مردم جهان بخصوص بچه های عشق اگاهی آرزو دارم #مهرناز💜
۱. حال و شرایط قبل از شروع دوره: دوست داشتم عاشق باشم اما نبودم دوست داشتم در بهشت زندگی کنم اما نمیکردم بسیار با همسرم دعوا میکردم حتی توانایی یه گفتگوی ساده یک درخواست ساده نداشتم،وقتی زوجهایی رو میدیدم که باهم شوخی میکنن میخندن میگفتم چرا ما اینجوری نیستم چرا من نمیتونم باشوهرم شوخی کنم چرا زندگی من اینجوری مگه چی این وسط هست که من ندارمش و چه شبهایی که گریه کردم وحس بدبختی و بیچارگی اینکه من اگر پدرم ومادرم وضعیت خوبی داشتن خودشون زندگی خوبی داشتن مسئولیت پذیربودن من الان اینجوری نبودم همش فکر میکردم چرا فرار ابرومندانه کردم چراااا واین چرا از ذهنم بیرون نمیرفت توی تمام مشکلات حتی ساده ترینش به اینجا میرسیدم که با انتخابم گند زدم به همه چی وحس سرزنش حس بی خودی بودن حس بی ارزشی خودم زندگیمو نگاه میکردم فقط غصه میخوردم میگفتم چرا من به این دنیا اومدم عدالت خداکجاست؟ روزی لبخند نداشتم واقعا هیچ لبخندی. دعا کردم خدایا تا وقتی باعشق زندگی نکردم منو نبر نذار بی عشق بمیرم نذار وقتی پشت سرمو نگاه میکنم حسرت بخورم و این شد که وارد عشق آگاهی شدم ۲. تغییراتی که بعد از دوره در خودم احساس میکنم: اولین اتفاق زیبا برای من معنای فرارم بودکه با ۱۱قرار تونستم بهش معنا بدم و متوجه شدم هیچ کسی جز همسرم توانایی رشد دادن منو نداشته واقعا دیگه لحظه ی بهش فکر نمیکنم مثل یک مسئله حل شده به کنار رفت و من ارامش گرفتم و در نتیجه این باعث شد او را مقصر تمام این دعوا در زندگی نبینم و پدر و مادرم را که با انگشت نشانه میرفتم که اگر اونها خوب بودن من الان اینجا نبودم و من فلسفه زندگیم را در این بین یادگرفتم که با این پدر و مادر و این همسر رشد خواهم کرد و اینکه الان در این خانواده من باید رشد کنم و زندگی کنم همین دلیل زندگی منه،دیگه خشم رو بصورت دعوا داد وبیداد کردن نشون نمیدم صحبت میکنم وقتی مشکلی دارم قرار ها رو میارم توی جلو چشمام حتی اگر یادم بره بعدش سریع یادم میاد میگم باید اینجوری رفتار میکردم و من خودم رو گم کرده بودم اینکه چی میخوام چی هستم کجا هستم و به ارزش هام در دوره نمیرخ پی بردم الان وقتی حتی یک صفحه کتاب میخونم واقعا لذت میبرم عشق میکنم آب میخورم عبادت آگاه میکنم فهمیدم معنویت برای من ارزش که باید بهش پایبند باشم حس های زیبا رو صدا میزنمو مهمترین تغییر من دیدگاه اینکه هر واکنشی اعلام جنگ بامن نیست ۳. مهمترین چیزی که در این دوره یاد گرفتید فلسفه زندگی من رشد در همین دنیا با همین آدمهای مهم زندگیم هست. ۴. این یادگیری چه تأثیری روی زندگی شخصی من داشته است. دیگه نمیگم خدا بی عدالت،من چرا اومدم توی این خانواده چرا این شوهر و انتخاب کردم ،پس دیگه اتفاقی میفته که برخلاف میلم باشه وقتی رابطه با ادمها دچار مشکل میشم دیگه نمیشم غصه بخورم حالا تحلیلش میکنم فهمش میکنم ۵. این دوره چه تأثیری روی رابطه من با خانواده، دوستان یا اطرافیانم گذاشته است دیدگاه من به پدر و مادرم و خواهروبرادرهام وتمام ادمهایی که با اونها به نوعی در ارتباطم عوض شده چون اونها ادم تمرینی زندگیم میبینم که قرار منو رشد بدن و من با اونها بزرگ بشم. پس توی زخم ها غرق نمیشم که حس بدبختی کنم براشون معنا و فهم دارم واین بزرگترین تفاوت من با انسانهایی هست که این دوره رو شرکت نکردن. ۶. یک رفتار یا عادت مثبتی که بعد از این دوره به زندگیام اضافه کردم: اب خوردن به اندازه کافی گذاشتن زمان برای اشپزی چون بهش بی اهمیت بودم. معنویت ارزش منه و براش وقت میگذارم ۷. پیشنهاد یا پیام من برای دوستانی که میخواهند در این مسیر رشد کنند: اگر حس میکنی چیزی کم،اگر حس میکنی باید اتفاقی بیفته،حس میکنی عدالتی نیست باید توی این دوره پا بگذاری تا جواب همه اینها رو بگیری و ممکن توی دوره یه وقتایی حس کنی این حرفها همشون مسخره ست انگار چیزی کار نمیکنه انگار میخوای برگردی سر جای اولت .دقیقا همونجا داره برات اتفاق بزرگی میفته اما نمیبینی اونم یک رشد بزرگ درونت که نیاز داره سرباز کنه پس فقط سکوت کن و نگاه کن اعتمادکن یکروز استراحت بده بدون قضاوت همه چی درست میشه و میبینی در بهترین جای ممکن قرار داری. حامی:دریا محمدی عزیز گروه۷
📝 فرم ثبت تجربه دانشجویان نام و نام خانوادگی: مهناز شماره گروه: ۲ ۱. حال و شرایط قبل از شروع دوره قبل از این دوره، زندگیام پر از آشفتگی و سردرگمی بود. گیج و گمگشته، افسرده و خسته از کار و روزمرگی، فراری از زندگی و حتی از خانواده مرکزی. برای فرار از فشار درونم، با پرخوری به خودم آسیب میزدم و حس میکردم هیچ کنترلی روی زندگیام ندارم. تنها امیدم همسرم بود، اما حتی این امید هم گاهی من را خسته و ناراحت میکرد؛ دائم دنبال کسی بودم که تکیهگاهم باشد، پناهم دهد، حمایتم کند. از شنیدن اینکه «قوی باش» خسته شده بودم، احساس میکردم که کسی قرار نیست واقعاً مرا درک کند. افکار تیره و تار، من را به سمت قرص، روانپزشک و حتی لاغری با دارو میکشاند، گویی تنها راهی که میتوانستم نجاتم دهد، بیرون از خودم بود. ۲. تغییراتی که بعد از دوره در خودم احساس میکنم بعد از این دوره، زندگیام رنگ و بویی تازه پیدا کرده است. حالا احساس ارزشمندی و قدرت واقعی میکنم، مسیرم برایم روشن شده و حس میکنم کنترل زندگی در دست خودم است. حال و حالتم خوب است، عزت نفسم بالا رفته و یاد گرفتهام که مراقب خودم باشم. حتی توانستم روتینی برای زندگیم بسازم و تصمیمهای مهم کاری بگیرم. یکی از شیرینترین دستاوردهای این مسیر، همراه کردن همسرم است؛ او که همیشه با روانشناسی فاصله داشت، حالا خودش گوش میدهد و با اشتیاق کنارم است. ۳. مهمترین چیزی که در این دوره یاد گرفتم این دوره به من آموخت عشق را در زندگیام باز کنم؛ عشق به خودم، به همسرم، و به زندگی. یاد گرفتم لذت بردن از کارها، رشد فردی و پذیرش خودم را جدی بگیرم. دیگر کسی را مقصر نمیدانم و زخمهایم را پذیرفتهام. فهمیدم من حد و مرز نداشتم، نمیتوانستم «نه» بگویم و نقش قربانی را بازی میکردم. ترسهایم، به ویژه ترس از قضاوت و شکست، حالا برایم درسهای ارزشمندی شدهاند. دیگر نگاه و نظر دیگران نمیتواند مرا از مسیرم باز دارد، زیرا یاد گرفتهام عشق و توجه به خودم، تنها نیرویی است که نیاز دارم. افراط و تفریطهایم را شناختم و آرامتر زندگی میکنم. حالا خودم را مانند یک رز سرخ میبینم؛ هم مهربان و لطیف، هم با خارهایی که جزئی از هویت من هستند. زندگی نزیستهام را شروع کردهام: سکوت، کمتر توضیح دادن، شنونده فعال بودن، مراقبت از خود. یاد گرفتهام والد حمایتگر خودم باشم و بعد از آن همراه و حامی همسرم. شادی و حس خوب سهم من است، حتی اگر دیگران بخواهند با احساس گناه مانع شوند. فهمیدم نتیجه گذشته، آینده من نیست و با عشق و آگاهی تعهد بستهام که این مسیر را همواره در زندگیام حفظ کنم. ۴. این یادگیری چه تأثیری روی زندگی شخصی من داشته است؟ این دوره معنا و عمق تازهای به زندگیام بخشیده است. حالا با خودم دوست شدهام، حد و مرز گذاشتهام و دیگر نقش قربانی را بازی نمیکنم. زنجیره تلخ بیننسلی را شناختهام و میدانم با تمرین و آگاهی میتوانم آن را قطع کنم. ۵. این دوره چه تأثیری روی رابطه من با خانواده، دوستان یا اطرافیانم گذاشته است؟ یکی از ارزشمندترین تغییرات، رابطهام با همسرم است. برای اولین بار او از اینکه من به مسیر خودآگاهی آمدهام خوشحال است، مرا تأیید میکند و خودش هم گوش میدهد. این حمایت و همراهی، هدیهای است که هیچ چیز دیگر جای آن را نمیگیرد. ۶. یک رفتار یا عادت مثبتی که بعد از این دوره به زندگیام اضافه کردم مراقبه وارد زندگیام شد و مثل یک معجزه آرامش و حضور را به من هدیه داد. ۷. پیشنهاد یا پیام من برای دوستانی که میخواهند در این مسیر رشد کنند بیایید این آگاهی را گسترش بدهیم، نسلهای بعدیمان را از زنجیره تلخ گذشته رها کنیم و اجازه بدهیم نور وارد زندگیمان شود. زندگی پر از حس خوب حق ماست، بیایید آن را زندگی کنیم و با عشق و آگاهی مسیرمان را بسازیم.
منم اگه بخوام از تغییراتم بگم، برای اولین بار ،یه سفر چند روزه رفتم بدون پسرم ،و به همراه سه تا دیگه از دوستام که توی دوره عشق آگاهی هم هستن،هیچ وقت فکر نمیکردم بتونم یه روزی این کار رو انجام بدم ،به شدت تجربه خوبی بود ،جای همه ی دوستان خالی 🥰
سلام به تمام هم ریشه های عزیزم ،خانم دکتر عزیز و حامیهای عزیز خانم دریا محمدی و شیما عزیزم ،من واقعا خدارو سپاسگزارم که تونستم و این شانس و داشتم که در این دوره شرکت کنم ،تازه میفهمم علت یکسری نقصهای فردی خودم چی هست دارم یه من جدید درست میکنم از خودم به خواهرم هم گفتم و واقعا اینکه چقدر این کلاسها میتونه مفید باشه برای اینکه از خودت یه من بهتر بسازی ایشون هم ثبت نام کردن ،باز هم از خانم دکتر مهربان ودوست داشتنی با علم بالاشون و حامیهای عزیزم کمال تشکر و دارم
1. چه تغییری در این مدت در خودتون احساس کردید که براتون جالب بوده؟ متوجه شدم مرز داشتن باعث میشه خیلی احساس امنیت کنم و وقتی مرز میگذارم نه گفتن برام راحت تر میشه و احساس ارزشمندی وقتی نه میگم وقتی حق خودمه، خیلی بیشتر شده، حتی دیگه خودمم سرزنش نمیکنم این یعنی با خودم بیشتر در صلحم ، حالمم بهتره 2. قبل از این تغییر، حال و شرایط روحی یا رفتاریتون چطور بود؟ از خودم بدم میومد موقعی که باید نه میگفتم آری میگفتم از اینکه دیگری ناراحت نشه خودمو له میکردم حس بی ارزشی بهم میداد و خودمو سرزنش میکردم این باعث حال بد میشد 3. چه چیزی باعث شد این تغییر در شما شکل بگیره (یک اتفاق، یک تمرین، یا یک تصمیم شخصی)؟ در مورد مرزگذاری متوجه شدم اکثر آسیب ها از این ناحیه بودم وقتی فهمیدم مرزگذاری سالم باعث میشه حال من بهتر باشه تصمیم گرفتم نه بگم چون من اول از همه بهترین دوست خودم هستم و کارهای خودم در اولویته فهمیدم که وقتی من به پوشش خودم اهمیت میدم با پرسیدن سوال چی پوشیدم امروز و چرا؟ احساس ارزشمندی بیشتر میکنم تمرین قرار یک برای جذابت بیشترم و توجهم بیشتر روی آراستگیم اومد 4. چه خردهرفتار مثبت یا عادت کوچکی به زندگیتون اضافه کردید که به رشد شما کمک کرده؟ حواسم رو به پوشش و آراستگی هر روزم آوردم به این فکر کردم که اگه به خواسته های نامعقول آدمها نه بگم شاید در لحظه ناراحت بشن اما من حالم بهتره اولویتم رو به خودم دادم 5. اگر بخواید یک جملهی انگیزشی برای خودتون در مسیر تغییر بنویسید، اون جمله چی میشه؟ تو این همه توانا بودی و تغییرات در زندگیت ایجاد کردی بزرگ و کوچک نداره تو تونستی خالق زندگی خودت باشی پس می تونی هر چیز دیگه ای هم در زندگیت به دلخواهت بسازی مرضیه اخوانی 36 ساله
سلام پریسا هستم خواستم تجربه ام رو باهاتون درمیون بزارم من دوساله ازدواج کردم ودراین دوسال بخاطر مشکلاتی که بخاطر نااگاهیم داشتم حس جنسی ام ازبین رفته بود وهمسرم هم کاملا از من سرد شده بود ولی بعد از گذشت چهار جلسه از این دوره عشق اگاهی تمام حسهای منفی وگذشته وتروماها دردرونم حل شد ورابطه جنسی ای باهمسرم داشتم که هردومون انقدر به اوج رسیدیم که هیچوقت تجربه ای به این قشنگی نداشتم ومن توصیه میکنم این دوره رو به همه کسانی که میخوان عشق وسکسوالیته عالی رو تجربه بکنند
سلام مریم مکاریان گروه ۷ عشق اگاهی حامی خانم دریا محمدی من با این دوره بدون اغراق تغییرات خیلی زیادی داشتم اما تغییر بزرگتری ک داشتم این بود من بخشش واقعی رو فهم کردم چند سال قبل من یک ترومای عاطفی بسیار شدیدی رو تجربه کردم که متلاشی شدن خودم رو به چشم دیدم تمام وجودم پر شده بود از خشم و کینع و نفرت و جنگ واسه انتقام از طرفی هم خسته سدم بودم و به نقطه صفر رسیده بودم از این همه نا آرومی توی دوره وقتی متوجه شدم که هر ادمی میاد که درسی بهم بده با تمام وجودم درک کردم که اون شخصی که من بدترررین ترومای زندگی رو باهاش تجربه کردم میخواسته بهم بگه مریم خودتو دوست داشته باش خودتو ببین دنبال عشق و محبت و توجه در وجود دیگران نباش وقتی من اینو درک کردم که اون ادم اگه نبود و این سیلی محکم رو نزده بود من دنیال آروم کردن خودم نبودم و الان توی این مسیر پر از عشق نبودم بله بزرگترین معلم زندگی که درد ناک ترین سیلی رو به من زد همون شخص بود و من اونو با تمام وجودم بخشیدم و شعله های نفرت و خشم درونم خاموش شد الان ن تنها خشم ندارم بلکه واسش ارزوی خوشبختی رو دازم و اون رو واسطه ای میدونم واسه قرار گرفتنم در این مسیر من با فهم بخشش واقعی تونستم خودم رو از زندان خشم و کینه و نفرت آزاد کنم زنده باد آگاهی 🥰🥰
با سلام به همریشه های نازنینم بیتاضیایی هستم از دوره عشق آگاهی به جرآت میتونم بگم این دوره بیشتر از سالها تراپی میتونه تاثیر گذار باشه.در همین چندجلسه من عمیقا به کشف درون خودم پرداختم و خودمو با هدایت خانم دکتر تراپی کردم.بزرگتر شدم و رشد کردم و با تغییراتی که در درونم ایجاد کردم احساس ارزشمندی بیشتری می کنم .ای کاش این دوره رو تمام زنان سرزمینم میگذروندن تا عشق و وفاداری هرچه بیشتر گسترش پیدا میکرد. باعشق
مطالبی که در مورد مرزها بود همون حلقه گمشده من بود من چندین بار به خاطر بلد نبودم مرزگذاری،آسیب دیدم در حالیکه کافی بود مرز سالم رو با آرامش و بیانی که خانم دکتر میگفتن انجام میدادم من با مرزگزاری و آگاهی از نیازها و دفاع های خانواده ام تونستم ارتباطاتم رو بهتر کنم و اونجور که دلم میخواد زندگیم رو با مرز جلو ببیرم دوستان عزیزی که دارید این مطلب رو میخونید مطمئن باش عشق آگاهی صد مرحله وجودت رو در عشق و مرزگذاری سالم بالاتر میبره امید است که با این آموزش ها زنان سرزمینمون عشق رو در بهترین حالتش تجربه کنند مرضیه اخوانی ۳۶ ساله
صب که خواستم برم سر کار همسایمون با من مشکل داره تا من دید رفت تو خونه در و بست منم گفتم دریا این یه ابر رفتم معبد و دریا کوچولو رو بغل کردم بوس کردم باورتون نمیشه رفتاری که شاید ۱هفته من درگیر میکرد تو کمتر از۲ دقیقه یادم رفت 😍😍
سلام به همریشه های هم مسیرم و حامیان نازنینم👋🌸 یکی از بزرگترین تغیرات بارزی که حسش میکنم در خودم کنترل کمالگراییم و کم کردن توقعات افراطیم از خودم و اطرافیانم بوده وقتی به اون حدی که قبلا میخاستم نمیتونم جلو برم خودمو سرزنش نمیکنم تمرکز میکنم رو اون بخشایی که انجام دادم و یکهو میبینم کارایی که انجام بدم خیلی بیشتر از بخش باقی مونده است و خودمو تشویق میکنم و متوجه شدم این حس ناکافی بودن و ناقص بودنم بیشتر بخاطر همین بوده که تمرکز میکردم رو بخشای انجام نشده و اونقدر هرس میخوردم که لذتی نمیبرم از اونی که باید بخاطرش به خودم افتخار میکردم که بشه پله و اشتیاق برای فردام یا قدم های بزرگتر و مهمتر تو زندگیم و یه چیز دیگه اینکه با تکنیک مکث مقدس سیگار کشیدنمو تو این دو سه هفته اخیر به یک سوم رسوندم و از بابتش خیلی خوشحالم چون ده سال بود نمیتونستم از این سم رها بشم برای تک تک دستاورد ها و پیشرفت های شما عزیزانمم هم خیلی خیلی خوشحالم هم مسیر بودن با شما خودش برام سعادت بزرگیه شکر خداوند بزرگ دوستون دارم💟💟
درود من به شخصه این دوره را از نون شب واجبتر میدونم برای بانوان سرزمینم من دراین دوره که بار اولم هست شرکت میکنم،واقعا احساس ارزشمندی میکنم،قبلا اصلا خودم رو نمیشناختم و همیشه به خودم و اطرافیان خشم داشتم اما الان خداروشکرکمتر شده و به حس های درونم آگاه شدم،البته هنوز اول راهم و نیاز به تمرین و تکرار بیشتر هست از خانم دکتربیتای عشق و تیم حرفه ای شون سپاسگزارم و هم چنین همراهی حامی عزیزخانم محمدی و کمک حامی شیما خانم🙏🌹
با سلام و درود خدمت استاد گرانقدرم استاد بزرگوارم دکتر بیتای عزیزم عاطفه رستین هسستم هم ریشه های عزیزم ۱_حال و شرایط قبل از شروع دوره بسیار خود کم بین،،،، نقصوشرم ،،، گناه بازماندگی و. عصبی بودم ۲_تغییراتی که بعد از دوره در خودم احساس میکنم،،،، حس ارزشمندی ولیاقت شجاعت وجسارت واعتمادبه نفس وعزت نفسم اطمینان به خدا باوری ۳_مهم ترین چیزی که در این دوره یاد گرفتم درک معنا قبلنا نماز میخوندم از روی ترس ولی دیگه با اطمینان به خودش باهاش حرف میزنم و خداباوری و یقین رو زندگی میکنم ۴_این یادگیری چه تاثیری روی زندگی شخصی من داشته است؟ باعث شده حس خشم و نفرت ااز اطرافیانم کنار بره و عشق جاری باشه در دیگری خودم رو میبینم وجستجو میکنم خودم برای اوج گرفتن و به تعادل رسوندن صعفف هام تمرین میکنم ۵_این دوره چه تاثیری روی روابط من ببا خانوده دوستان یاا اطرافیانم گداشته است ؟ آرامش شادی و قدرت در من. ایجاد شده منی که با فشار به کارهام رسیدگی میکردم الان با آرامش. و تاب آوری در شرايط سخت خودمو وقف میدم ۶_یک رفتار یا عادت مثبتی که بعد از این دوره به زندگی ام اضافه کردم یوگا و پیاده روی تغدیه ی سالم ،،، وروتین صبحگاهی دیسیپلین روزانه ام شده خداروشکر کاهش داروهای افسردگی رو داشتم ۷_پیشنهاد یا پیام من براي دوستانی که میخواهند در این مسیر رشد کنند تمرین وتکرار میشه این اگاهی ها در صمیر ناخودآگاه وتثبیت بشه هر چه تلاش و مستمرداشته باشیم بهتر نتیجه میگیریم سپاسگزارم از استاد بزرگوارم دکتر بیتای عزیزم و تیم پرتوان که ما رو راهنمایی میکند در این مسیر
Zahra Saheb, [Sep 15, 2025 at 19:38] ۱۱۶- رویا اسماعیلی, [Sep 15, 2025 at 19:29] 1. چه تغییری در این مدت در خودتون احساس کردید که براتون جالب بوده؟ ارضای شش نیاز اساسی حالم دگرگون شده،وابستگیم خیلی کمتر شده.خودم رو بیشتر میبینم.خودمو دوست دارم.خودمو دارم زندگی میکنم. حس منفیم نسبت به عزیزانم رو به حس مثبت تغییر دادم و درکنارشون آرومم،میتونم داخل چشمهاشون نگاه کنم براشون آرزوی خوب کنم. میتونم دفاع عزیزانم رو به خودم نگیرم.نیازشون رو حدس بزنم.احساساتشون رو حدس بزنم. میتونم پیغام رشدی زخم عاشقانه ام حتی خیلی دردناک رو بفهمم و قبولش کنم و بیارم توو زندگیم و متعاقبا عزیزانم رو بیشتر دوست دارم. میتونم ویژگی مثبت و منفی عزیزانم رو باهم ببینم و کل نگر باشم به جای جز نگر و منفی نگر بودن. میتونم حس خوب در خودم ایجاد و حفظ کنم. میتونم حال خودمو خوب کنم. میتونم حسم و نیازم رو بفهمم و درست و ارضا کنم. میتونم بهتر از خداوند چیزهایی که میخوام طلب کنم. میتونم های خیلی زیادی بدست آوردم زهرا جانم😊 2. قبل از این تغییر، حال و شرایط روحی یا رفتاریتون چطور بود؟عصبانی پراز خشم و حسرت و نفرت و سردرگمی و پشیمانی و ناتوانی و حتی فکر خودکشی. 3. چه چیزی باعث شد این تغییر در شما شکل بگیره (یک اتفاق، یک تمرین، یا یک تصمیم شخصی)؟اول از همه ایجاد وحفظ حس خوب در خودم.دوم تشخیص حس منفیم به عزیزانم و جایگزین کردن حس مثبت و تمرین حس مثبتم بصورت ذهنی و حضوری درکنارشون. سوم کل نگر شدن در مقابل پارتنرم به جای جز نگر و منفی نگر بودن و حرص خوردن. من از اینکه حس نفرت و خشم به مادرم داشتم همیشه ناراحت بودم و عذاب میکشیدم اما اولین کاری که کردم حسم نسبت به مادرم عوض کردم و آرامش و پذیرش و پیداکرون یک ویژگی مثبت درکنار اون و مستقیم داخل چشمش نگاه کردن با حس پذیرش تمرین کردم و با استمرارم موفق بودم خداروشکر. 4. چه خردهرفتار مثبت یا عادت کوچکی به زندگیتون اضافه کردید که به رشد شما کمک کرده؟ ایجاد و حفظ حس مثبت و مدام صدا زدن اون و دیدن خودم در اون حس. دوم تغییر حس منفیم به دیگران بهوحس مثبت. سوم بدنبال ویژگی مثبت بودن. چهارم پیداکردن نیاز خودم حتی زمان دلتنگی و ارضای اون برای خودم. و و و 5. اگر بخواید یک جملهی انگیزشی برای خودتون در مسیر تغییر بنویسید، اون جمله چی میشه؟ رویای من،من میبینمت.مهم نیست دیگران ببیننت یا نه.تو لایق عشق و احترامی.من کنارتم.خدا هم هست.بسه.
Zahra Saheb, [Sep 15, 2025 at 19:38] ۱۱۶- رویا اسماعیلی, [Sep 15, 2025 at 19:29] 1. چه تغییری در این مدت در خودتون احساس کردید که براتون جالب بوده؟ ارضای شش نیاز اساسی حالم دگرگون شده،وابستگیم خیلی کمتر شده.خودم رو بیشتر میبینم.خودمو دوست دارم.خودمو دارم زندگی میکنم. حس منفیم نسبت به عزیزانم رو به حس مثبت تغییر دادم و درکنارشون آرومم،میتونم داخل چشمهاشون نگاه کنم براشون آرزوی خوب کنم. میتونم دفاع عزیزانم رو به خودم نگیرم.نیازشون رو حدس بزنم.احساساتشون رو حدس بزنم. میتونم پیغام رشدی زخم عاشقانه ام حتی خیلی دردناک رو بفهمم و قبولش کنم و بیارم توو زندگیم و متعاقبا عزیزانم رو بیشتر دوست دارم. میتونم ویژگی مثبت و منفی عزیزانم رو باهم ببینم و کل نگر باشم به جای جز نگر و منفی نگر بودن. میتونم حس خوب در خودم ایجاد و حفظ کنم. میتونم حال خودمو خوب کنم. میتونم حسم و نیازم رو بفهمم و درست و ارضا کنم. میتونم بهتر از خداوند چیزهایی که میخوام طلب کنم. میتونم های خیلی زیادی بدست آوردم زهرا جانم😊 2. قبل از این تغییر، حال و شرایط روحی یا رفتاریتون چطور بود؟عصبانی پراز خشم و حسرت و نفرت و سردرگمی و پشیمانی و ناتوانی و حتی فکر خودکشی. 3. چه چیزی باعث شد این تغییر در شما شکل بگیره (یک اتفاق، یک تمرین، یا یک تصمیم شخصی)؟اول از همه ایجاد وحفظ حس خوب در خودم.دوم تشخیص حس منفیم به عزیزانم و جایگزین کردن حس مثبت و تمرین حس مثبتم بصورت ذهنی و حضوری درکنارشون. سوم کل نگر شدن در مقابل پارتنرم به جای جز نگر و منفی نگر بودن و حرص خوردن. من از اینکه حس نفرت و خشم به مادرم داشتم همیشه ناراحت بودم و عذاب میکشیدم اما اولین کاری که کردم حسم نسبت به مادرم عوض کردم و آرامش و پذیرش و پیداکرون یک ویژگی مثبت درکنار اون و مستقیم داخل چشمش نگاه کردن با حس پذیرش تمرین کردم و با استمرارم موفق بودم خداروشکر. 4. چه خردهرفتار مثبت یا عادت کوچکی به زندگیتون اضافه کردید که به رشد شما کمک کرده؟ ایجاد و حفظ حس مثبت و مدام صدا زدن اون و دیدن خودم در اون حس. دوم تغییر حس منفیم به دیگران بهوحس مثبت. سوم بدنبال ویژگی مثبت بودن. چهارم پیداکردن نیاز خودم حتی زمان دلتنگی و ارضای اون برای خودم. و و و 5. اگر بخواید یک جملهی انگیزشی برای خودتون در مسیر تغییر بنویسید، اون جمله چی میشه؟ رویای من،من میبینمت.مهم نیست دیگران ببیننت یا نه.تو لایق عشق و احترامی.من کنارتم.خدا هم هست.بسه.
سلام و درود خدمت خانوم دکتر زیبابین و زیبا اندیش و حامی های پرعشق دوره عشق آگاهی مهم ترین تغییر من در این دوره وصل شدن من به خودم بود اینکه اون حس امنیت رو خودم به خودم میدم و دیگه بیرون دنبالش نمیگردم چیزی که همیشه کودک درونم طالبش بوده متوجه رنجش عمیقم از خداوند شدم ولی رابطه م از قبل باهاش بهتره متوجه ترس ها و دفاعها شدم و دفاع خودم پرگویی پرخوری قهر و فرار از گفتگو هست اصل کشسانی خیلی کمکم میکنه که نواقص شخصیتیم رو برطرف کنم متوجه شدم خیلی اوقات من یه احساسات منفی دارم که فرافکنی میشه روی اون فرد و برای اون فرد نیست در مثلث سازی فراوان آموختم در خانواده مرکزی من مثلث سازی همیشه فعال بوده و من شدیدا دچارشم و هیچ زیرسیستمی در خانواده من فعال نبوده من هم الان حتا زیرسیستم زوجی رو ندارم در مرزگذاری ها متوجه شدم یا دچار مرز تنیده هستم یا مرز گسسته و از همینجاها آسیب میخورم و متوجه شدم حداقل ۵۰ درصد مشکلات روابط من در مرزگذاری هاست
با سلام و آرزوی شادی روز افزون برای تمام زنان سرزمینم با تمام لطافتی که یک بانو دارد همان اندازه قوی و پیوسته مسیر رو ادامه میده اگر عشق چاشنی مسیر حرکتش باشه در این دوره دریچه جدیدی برای من باز شد انگار که از خواب بیدار شدم و دنیای اطرافم را با آگاهی بیشتر رصد می کنم خیلی عالی و نجات دهنده بود برای من آنقدر اثر گذار بود مثل قدم زدن توی بارون بهاری می مونه که دوست دارم تا آخر این مسیر ادامه بدم
ملیحه فرخ هستم خودم این دوره رو شرکت کردم و تا الان که به حدود نصف این دوره رسیدم فوق العاده است خصوصاً حامی محترمم دریا محمدی عالی هست من تو قسمت جذابیت درونی واقعاً زندگی متحول شد آرامش که به من دست داد بسیار مثال زدنیه و هرگز این آرامش رو تو زندگیم نداشتم ممنونم از دکتر بیتا حسینی خدا خیرشون بده
سلام به هم ریشه های عزیزم من تو ابراز وجود خیلی ضعیف هستم چون ابراز وجودسالم ندیدم و خودمم از بچگی هر بار خواستم حرف بزنم بهم گفتن باز توحرف زدی بزرگتر شدم حرف زدم اما یا برداشت دیگه میشد از حرفام یا یه جوری خودم مانع خودم میشدم صدایی درونم میگفت باز حرف زدی ساکت باش خرابکاری میکنی اشتباه میگی خجالت شرم شدید ترس راجب چی فکر میکنن مانع بعدی بود که نمیتونستم حرف بزنم از خودم و زندگیم بگم تمرین میکردم اما نمیتونستم تو گروه باشم اما به لطف اگاهی و خانم دکتر بیتا حسینی و البته مهسای عزیزم حامی دوست داشتنی بهم قدرت داد شروع کنم از خودم بگم از تجربه هام از تغیراتم حرف بزنم همدلی درست و ابراز وجود تمرین کنم تو گروه یاد بگیرم انقدر تمرین تکرار کنم تا بالاخره بتونم با بقیه ادم ها راحت تر باشم من جز اولین نفرات بودم به مهسا عزیز حامی خوبم گفتم خجالت میکشم جرات گفتن از خودم و زندگیم ندارم از قضاوت میترسم خوشبحال دوستان فعال داخل گروه اما انقدر قشنگ مهسا دستم گرفت روحم لمس کرد اغوشش باز کرد بروم و بهم جرات داد ک شروع کنم حرف بزنم امسال برم تو دل ترسم و کنارشون تمرین کنم و انقدر قشنگ اموزه ها خانم دکتر بیتا حسینی تو جواب دادن به تک تگ بچه ها مرور میکنن ک روح ادم نفس میکشه خوشحالم تونستم بدون ترس از قضاوت خجالت راحت تو جمعی حرف بزنم و از خودم و تغیراتم بگم برا من این یگ تغیر مهم بود بتونم از مهمترین اتفاق ها زندگیم اولین بار بدون خجالت و ترس قضاوت شدن حرف بزنم ابراز وجود قدم قدم تمرینش کنم تا از این ترسم هم عبور کنم از عمق وجودم اول از اگاهی بعد خانم دکتر بیتا حسینی عزیزم و به طور ویژه از صمیم قلبم از مهسای خوبم حامی دوست داشتنی گروه بهم جرات داد حس امنیت داد دستم گرفت گفت صحبت کن سعیده جانم کنارمون بود تشکر میکنم به امید روزی ک ریشه نقره ای بشیم هم ریشه شما تهمینه
سلام هم ریشه های عزیزم وقتی فکر میکنم یادم نمیاد تو بچگی مادر پدرم بغل و بوس و نوازشم کرده باشند حتی یادم یه دوره ای موقع خوابیدن به خواهرم میگفتم تروخدا میشه دستت بگیرم اون میگفت نه بدم میاد به اون یکی خواهرم میگفتم نمیخواد تو دستم بگیری فقط تروخدا بزار من دستم بزارم تو دستت خوابم ببره الهی بگردم برای اون تهمینه کوچولو چقدر نیاز داشت بغلش کنن نوازش بشه و حس امنیت کنه همیشه دست داشتم یکی دوستم داشته باش به خاطرش خیلی ام باج میدادم اضافه کاری میکردم تازه تو دوره خوداگاهی و عشق اگاهی و بقیه دوره های خانم دکتر بیتا حسینی یاد گرفتم اولین نفر خودم باید خودمو دوست داشته باشم هر چقدر خودم خودمو دوست داشته باشم همون قدر دوست داشتنی خواهم بود خودم خودمو بغل کنم به خودم عشق بدم دستم نوازش کنم بزنم به بازوم بگم من باهاتم تراموا بگیرم بگم از حد خاک تابشر چند هزار منزل است شهر به شهربردمت برسر ره نزارمت نترس تنها نیستی و چقدر لذت بردم از این حس من حتی قبل خود اگاهی دوستام خانوادم همکارام روم نمیشد بغل کنم انقد دوست داشتم مثلا همکارم بغل کنم اما روم نمیشد حتی بگم چقدر برام مهم اما کم کم رو خودم کار کردم الان میخندم میگم بغل میخوام و بغلشون میکنم میگم دوستشون دارم ازشون تشکر میکنم به خاطر بودنشون حس خوبی میتونم احساسم ابراز کنم البته هنوز خیلی باید تمرین کنم و تو گروه عشق اگاهی به کمک حامی عزیزم مهسا جان دارم بیشتر بیشتر تمربن میکنم اینو مدیون اگاهی و خانم دکتر بیتا حسینی هستم به امید روزی ک ریشه نقره ای بشیم هم ریشه شما تهمینه
سلام خدمت حامی محترم دریا محمدی و دوستان عزیزم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ۱-قبل از شروع دوره من داشتم روی عزت نفسم کار میکردم و استقلالم ترسهایی که با من بود یکیش ترس از تنهایی،تنها موندن و ترس از ناامنی مالی بود 🙃🙃🙃🙃🙃 ۲-تا اینجای دوره من روی خودم خیلی کار کردم در مورد قرار ۱ و باید بگم که واقعاً این قرار یک پکیج کامل عزت نفس هستش چرا که حالا معنی خوددوستی رو میفهمم.. به هیچ عنوان احساس تنهایی نمیکنم 🥰اصلاً عاشق اینم که تنهاشم و به خودم برسم به کارهایی که باید در مورد خودم انجام بدم نوازش خودم و...اینقدر کار واسه خودم دارم که دنبال فرصتم😅 تغییرات دیگهای هم داشتم مثلامن به جمله ی( روحی نامیرا هستم) تا حدی ایمان پیدا کردم همیشه عجله میکردم برای لذت بردن یا خرید کردن ولی این موارد کمتر شده خداروشکر 🙃🙃🙃🙃🙃 ۳- مهمترین چیزی که در این دوره یاد گرفتم این بود که دیگه هر اتفاقی هم که برام میفته اولین کاری که میکنم حمایت از خودمه 🥰🥰🥰🥰🥰 ۴- و این یادگیری واقعاً زندگی من رو جهت بخشیده معنادار کرده باورنکردنیه که چقدر با خودم خوشحالم 🥰🥰🥰🥰🥰 ۵- اطرافیان و خانوادهام منو پذیرفتن و از اینکه چرا این تصمیمات رو گرفتم ،سرزنشم نمیکنن با حس و حال خوبی با هم صحبت میکنیم 👍 ۶- رفتاری که بعد از این دوره به زندگی من اضافه شد همین نوازش خودم ،حمایت از خودم در هر شرایطی.. اصلاً با خودم رفیق شدم 🥰💋 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ۷-و پیشنهاد من برای دوستایی که میخوان تو این مسیر رشد کنن اینه که به نظر من قرار یک محکمترین و قویترین پایه این قرارهاست یعنی تا ما حالمون با خودمون خوب نشه انعکاس بیرون زیبا نمیشه خدا بهتون برکت بده.... بیتای عزیزم مثل خواهر میمونی برامممم ممنونم که منو با خودم آشتی دادی وممنونم بخاطر دریا جانم.... چیزی که یک عمر از بیرون دنبالش بودم با این آگاهی دارم از درون خودم میگیرم خداروووووشکر💋💋💋💋 مانا باشید💝
سلام هم ریشه های عزیز روزهای اخر شهریور ، امروز گفتم شهریور چند روز دیگه تموم و حال تو اوکی اونم تو شهریوری ک دو هفته مامان درست باهات حرف نمیزنه ولی افرین بهت این یعنی تغییر ۳۵ سالم از وقتی یادم اخر شهریور استرس و دلشوره عجیبی داشتم همیشه میگفتم حتما برا مدرسه اما سال ها بود حتی دوران دانشجویی تموم شد نیاز نبود مهر برم سراغ دفتر کتاب ولی باز من اخر شهریور ها دلم اشوب بود اما دوسال با تکنیک ها مراقبه های خانم دکتر بیتا حسینی ک هم کلا این حس کم شده( به خاطر تکنیک ک مراقبه ها انجام میدم جملات به خودم میگم ) و اگه این حس بالا بیاد میتونم کنترلش کنم بهش اگاه شدم وهمون لحظات دوتا تکنیک اضافه تر انجام میدم تو اون حال نمونم ممنونم از خانم دکتر بیتا حسینی و تیم خوبشون به امید روزی ک ریشه نقره ای بشیم هم ریشه شما تهمینه
سلام به هم ریشه های عزیزم من تو ابراز وجود خیلی ضعیف هستم چون ابراز وجودسالم ندیدم و خودمم از بچگی هر بار خواستم حرف بزنم بهم گفتن باز توحرف زدی بزرگتر شدم حرف زدم اما یا برداشت دیگه میشد از حرفام یا یه جوری خودم مانع خودم میشدم صدایی درونم میگفت باز حرف زدی ساکت باش خرابکاری میکنی اشتباه میگی خجالت شرم شدید ترس راجب چی فکر میکنن مانع بعدی بود که نمیتونستم حرف بزنم از خودم و زندگیم بگم تمرین میکردم اما نمیتونستم تو گروه باشم اما به لطف اگاهی و خانم دکتر بیتا حسینی و البته مهسای عزیزم حامی دوست داشتنی بهم قدرت داد شروع کنم از خودم بگم از تجربه هام از تغیراتم حرف بزنم همدلی درست و ابراز وجود تمرین کنم تو گروه یاد بگیرم انقدر تمرین تکرار کنم تا بالاخره بتونم با بقیه ادم ها راحت تر باشم من جز اولین نفرات بودم به مهسا عزیز حامی خوبم گفتم خجالت میکشم جرات گفتن از خودم و زندگیم ندارم از قضاوت میترسم خوشبحال دوستان فعال داخل گروه اما انقدر قشنگ مهسا دستم گرفت روحم لمس کرد اغوشش باز کرد بروم و بهم جرات داد ک شروع کنم حرف بزنم امسال برم تو دل ترسم و کنارشون تمرین کنم و انقدر قشنگ اموزه ها خانم دکتر بیتا حسینی تو جواب دادن به تک تگ بچه ها مرور میکنن ک روح ادم نفس میکشه خوشحالم تونستم بدون ترس از قضاوت خجالت راحت تو جمعی حرف بزنم و از خودم و تغیراتم بگم برا من این یگ تغیر مهم بود بتونم از مهمترین اتفاق ها زندگیم اولین بار بدون خجالت و ترس قضاوت شدن حرف بزنم ابراز وجود قدم قدم تمرینش کنم تا از این ترسم هم عبور کنم از عمق وجودم اول از اگاهی بعد خانم دکتر بیتا حسینی عزیزم و به طور ویژه از صمیم قلبم از مهسای خوبم حامی دوست داشتنی گروه بهم جرات داد حس امنیت داد دستم گرفت گفت صحبت کن سعیده جانم کنارمون بود تشکر میکنم به امید روزی ک ریشه نقره ای بشیم هم ریشه شما تهمینه
هم ریشه های عزیز وقتی ک فکر میکنم میبینم چقدر تکرار تکرار تو زندگی ما بوده ک ما متوجه نمیشدیم چون خودمو اصلا دوست نداشتم ، حس بی ارزشی و تنهایی میگردم باعث میشد وابسته ادم ها میشدم سالی ک همکارم ک دختر عمم بود استعفا داد من شکستم و خورد شدم دوباره حس تنهایی اومد سراغم خیلی حالم بد شد وقتی با اموزه هاای خانم دکتر نشستم تکرار ها دربیارم دیدیم من اولین بار کلاس ۵ ام ابتدایی وقتی تقسیم بندی کلاس دیگه افتادم از دوستام جداشدم انقدر گریه کردم یک معلم با مدیر صحبت گرد منو جابجا کردن بزرگ ترشدم وقتی دختر عمم که دوستم رفیقم خواهرم دنیام بود طی ماجرایی جدایی احساسی افتاد بینمون انگار خدا گفت اینو گردی دنیات پس ازت میگیرم بدونی دنیا وابسته یک ادم نکن خیلی شکستم خورد شدم حتی تو چاله بدتر افتادم اما درد هایی کشیدم کلا تکونم داد بعد سال ها دوباره همون دختر عمه همکارم شد و اومد تو هر روز زندگیم اما مجدد بهشدت وابسته شدم بعد ازدواجش استعفا داد و من مجدد شکستم اونجا بود گفتم چقدر تکرار کی میخوای درسش فهم کنی بلند شو خودت جمع کن زمان بر و اما با تک تک تکنیک ها تونستم از پسش بربیام چند ماه یکی از دوست های خیلی خاطرش عزیز بود حتی شده بود انگیزه محل کارم جابجا شد یعنی تعداد زیادی از ادم ها میشناختم اگه حالت قبل بودم دوباره میشکستم و حالم شدید بد میشد حس ها منفی بهم حمله مبکرد ولی گفتم درسته دیگه هر روز نمیبینمت اما حتما یه جای دیگه یکی به کمک تو نیاز داره و منم باید روزها بدون تو اینجا تجربه کنم سوال ورقه امتحانی من بود خودم تعجب کردم وقتی دیدم ک چقد قشنگ تونستم بدون اینکه شب و روزم بهم بریزه محل کارم ازش دور شد و تنها چیزی کمک کرد بهم اگاهی ک راجب تکرار ها ترس هام پیدا کردم تکنیک ها و خود دوستی ک تمرین کرده بودم به لطف اموزه های خانم دکتر بیتا حسینی و تیم خوبشون به امید روزی ک ریشه نقره ای بشیم هم ریشه شما تهمینه
یک تجربه طی زمان حسش کردم سال ها پیش وقتی تو اوج بی ارزشی خود کم بینی شدید بودم خودم اصلا دوست نداشتم و حس های منفی مادرم بهم انتقال میداد خودم تخریب میکردم ترس تمام وجودم گرفته بود خاستگار داشتم ولی برام سوال بود چرا اینا میان اما وقتی با اموزه های خانم دکتر رو خودم کار کردم فقط حس هام عوض کردم شروع کردن به خود دوستی و تکنیک های خانم دکتر سبک و سطح خاستگارهای من کاملا عوض شد کاملا به چشم دیدم و حس کردم ک هر چی سطح وجودی ما با اگاهی بالاتر از قبل خودمون بشه ادم هایی با سطح وجودی اون لحظه ما وارد زندگی ما میشن باز هم مدیون اول اگاهی و بعد خانم دکتربیتا حسینی و تیمشون هستم ک مسیر اگاهی برامون روشن کردند به امید روزی ک ریشه نقره ای بشیم هم ریشه شما تهمینه
سلام به خانم دکتربیتا حسینی دوست داشتنی و تیمشون حامی عزیزم مهسا جان و سعیده نازنینم من سال های زیادی درگیر این بودم ک چرا با وجود اینکه خودم قبول دارم اخلاق ادم ها برام مهمتر تا ظاهرشون قبول داشتم ادمی میتونی زیبایی ظاهری نداشته باش اما فوق العاده باش اما بازم موقع انتخاب یار میگفتم ک چهرش و سبکش به دلم نمیشینه و واقعا سردرگم میشم به لطف اگاهی و دوره بی نظیر نیم رخ خانم دکتر و کمک حامی و کوچ مهربانم بالاخره فهمیدم نیم رخ ادم ها هست ک باعث میشه بگم به دلم نمیشینه نه چهره ظاهریشون نیم رخ ها وجودی ما ک تاثیر گذارتر تو وجودمون تا ظاهرمون . دومین مورد سوالی ک تو نسخه رشد داشتم چون خونه کودکی خیلی دعوا و قهر مادرم تجربه کردم همیشه برام سوال بود باید به کسیکه قرار یارم بشه بگم من از دعوا و قهر بدم میاد و جواب ها مختلفی از انواع ادم ها شنیدم بدتر گیج میشدم تا اینکه تو دوره های خانم دکتر متوجه ترس ها حس هامنفی و دفاع ها ونیازهاو طرحواره ها شدم و فهمیدم مادرم با قهر و دعواش نسخه رشد من و جواب این سوال اینه من در کل نباید از دعوا شدن بترسم نه اینکه به یارم بگم یا نگم که من از دعوا شدن بدم میاد باعمق وجودم ازتون ممنونم بابت انتقال این اگاهی جواب دوتا از بزرگترین سوالات زندگیم بهم نشون دادید . به امید ریشه نقره ای شدن هم ریشه شما تهمینه
هم ریشه ها عزیزم من از دعوا شدن میترسم و همیشه از حق خودم کوتاه میومدم حس خود کم بینی بی ارزشی زیاد داشتم تا اینکه با دوره ها متوجه شدم تا بعد از تمرین های بسیار یک روز تو محل کارم که تنها بودم اتش سوزی رخ داد و منجر به سوختن صورتم شد ( اگه قبل اگاهی بود خیلی بهم میریختم اما اون روزا گفتم چقدر جالب خدا عشقه بگرد ببین چه باید فهم کنی فرداش تولدم بود ک گفتم تهمینه میتونست صورتت نابود بشه اما معجزه شد و امسال تولد دوباره تو پس یه مرحله برو جلو تر هم جسمت هم روحت دوباره متولد شو ) خواستم شکایت کنم ک حقم بگیرم خانوادم بهم فشار میاوردن ک شکایت نکن کارت از دست میدی حمایتگرم نبودن ک هیچ حتی برخورد میکردن باهام حالا ک خدارحم کرده صورت اسیب جدی ندیده ول کن برگرد سرکار من گفتم این بار باید از حقم دفاع کنم حتی اگه دعوا بشه شکایت کردم هم خونه دعواشد هم با کارفرما ام ولی محکم واستادم مدام تکنیک ها و مراقبه ها میرفتم وقتی نشون دادم میتونم حقم بگیرم با احترام توافق کردم رضایت دادم بعد چند ماه استعفا دادم و روزی ک رفتم اتاق کارفرما خیلی با ارامش و با ادب واحترام درخواست کردم سفته پس بده و حق وحقوق ک توافق کرد ولی عمل نکرد پرداخت کنه خیلی عصبانی شد داد زد حتی از اتاق بیرونم کرد اما من با کمال ارامش حرفم زدم خداحافظی کردم از اتاق ببرون اومدم البته قبلش با مراقبه ها خودم کوگ کرده بودم خیلی حس خوبی داشتم تونستم حرفم بزنم اصلا نترسم دست پام گم نکنم استرس نگیرم تپش قلب نگرفتم لحظه ای ک اون داد میزد و من اروم نشسته بودم نمیدونید از اروم نشستنم چقدر لذت بردم از حقم دفاع میکردم به خودم گفتم افرین بالاخره تونستی بعد ۲ هفته هم سفته پس داد و هم پرداختی انجام داد این اتفاق مدیون اول اگاهی و بعد خانم دکتر بیتا حسینی و تیمشون هستم ک مسیر اگاهی به ما نشون دادن هم ریشه شما تهمینه
سلام هم ریشه های عزیزم من میخوام از روز آشنایی با آموزه های خانم دکتر براتون بگم از روز اول آشنایی من زنی بودم که تازه ازدواج کرده بودمو هنوز درگیر دلخوری های ازدواج و تلافی دق و دلی ها سر همسرم و خانواده اش بودم طوریکه هربار که از منزل مادر همسرم میومدیم یک جنگ جهانی به راه می انداختم و بکل زندگی و شیرینی هاش رو فراموش کرده بودم گرگی بودم در لباس میش فقط به فکر دریدن خدارو صدا میزدم برای انتقام خونینم کمک میخواستم اما در قعر جهنم خودم خیلی نگذشته بود که متوجه رفتار های تازه همسرم شدم و مدام به خودم میگفتم تو اشتباه میکنی و خودم رو گول میزدم تا اینکه این موضوع رو با یکی از دوستانم درمیان گذاشتم و او هم پیشنهاد خودکار شنود بهم داد دیگه نابود شدم دیدم دیگه نمیتونم تحمل کنم این رنجو و دلو زدم به دریا و موضوع رو باهمسرم درمیان گذاشتم و او هم بسیار ساده لوحانه خودش رو لو داد آسونتر از چیزی که فکرش رو کنم متوجه چت های ...شدم شکستم و نابود شدم یک ماه خونه رو ترک کردم و به خانواده چیزی نگفتم فقط گفتم طلاق و اجرا گذاشتن مهریه بارها به خودکشی فکر کردم و بقدری که فکر کردن بهش برام مثل آب خوردن بود ساده و دست یافتنی و هر لحظه که میخواستم میتونستم نقشمو عملی کنم ولی از دل خاکسترم بلند شدم و نخواستم بخاطر اشتباه کسه دیگه خودم رو نابود کنم بلند شدم فقط برای خودم و خودم رو غرق مشاور و روانشناسی کردم و برگشتم خونه با باج خواهی اما ناموفق اما هنوز خوب نبودم به کار کردن پناه اوردم با همه درد دل میکردم کمک میخواستم دنبال راه نجات از برزخ بودم تا اینکه یه فرشته مهربان سر راهم قرار گرفت و آموزه های دوره بنیان بیتا رو برام پلی کرد گفت بیتا راضی نیست اگر آموزه هارو میخوای برو دوره شرکت کن منی که مسخ شده بودم در دوره خودآگاهی شرکت کردم هزاران بار هر جلسه رو گوش کردم دیگه هر روز بی محلی و جنگ نداشتیم تو خونه آروم شده بودم پر از انتقام و کینه نبودم مراقبه میکردم خدارو لمس میکردم میرفتم تو معبد میرقصیدم رهای رها دستم تو دستای خدا بود ترسیده بودم خودم رو تو آغوش میگرفتم خود کوچولوی ترسیده و وحشت زده دنیای کوچولو که تو خونه پدری فقط طرد شده بود و مورد بی مهری بود دنیایی که حتی صد خودش رو هم میذاشت مورد قبول نبود دنیا بی پناه و خسته و گمشده بود بغلش کردم باهم تاب بازی کردیم براش هدیه های زیبا خریدم کتاب هایی که دوست داشت و ازش بزور گرفته بودن و به بچه های فامیل داده بودن رو براش خریدم گفتم اگه همه تورو دوست نداشته باشن من که هستم خدا که هست من تورو تنها نمیزارم دست دنیا کوچولو رو سفت گرفتم و دیگه نذاشتم احساس تنهایی بکنه دنیا دیگه آروم شده بود و دیگه چشمان هراسونش به کارهای همسرش نبود حتی دیگه سپر بلای مامان و بابا هم نبود و خودشو فدای اونا نمی کرد که نزاره باهم دعوا کنن میگفت باید اونا درس هاشونو از هم یاد بگیرن تو چه کاره ای که نمیزاری و دیگه سرش تو کار خودش بود اما دنیای خسته مریض بود یه بیماری ویروسی داشت که خودش رو مقصر میدونست و خودش رو نبخشیده بود و مدام خودش رو سرزنش و تحقیر میکرد تا اینکه دوباره رفت تو معبد و خودش رو بارها بخشید بارها تشعشعات نقره و طلایی به وجودش تابیده شد خدا اونو بخشیده بود دنیا اونو بخشیده بود پس ویروس ها تبدیل شده بودن به نور و انرژی و اکلیل های نقره ای طلایی ویروس ها با خوشحالی جرقه های طلایی میزدن و با دنیا خداحافظی میکردن و میرفتن پیش خورشید پیش خدا کل ویروس ها چه بی خطر چه خطرناک از دنیا با شادمانی خداحافظی کردن و برای همیشه بعد از ۶ سال رفتن حالا دنیا دیگه پاک شده بود نورانی شده بود خودش رو بخشیده بود دنیا اشتباه کرده بود و انتظار داشت دیگران ببخشنش خدا ببخشتش خودش خودشو ببخشه پس چرا دنیا دیگرانو نبخشه دنیا همسرش رو بخشید حالا دنیا آرزوی عشق جاودان داشت وارد دوره عشق آگاهی شد تا عشق رو دوباره لمس کنه دنیا نمیخواست تو همون مرتبه وجودی بمونه نمیخواست چشم اش به کلبه سوخته باشه نمیخواست درگیر ابرها و قصه ها باشه دنیا اگاهی میخواست عشق حقیقی میخواست نور میخواست خدا میخواست دنیا تو دوره دید اگر تمرکزش رو داشته ها و آرزوهاش باشه نه واقعیت های منفی گذشته از ۶ تا سطح عشق تو سطحه ۶ هست دید همسرش اونو هروز میبوسه تمام حرکاتش برای آرامش خاطر یارشه هر چیزی که باعث میشه اون بهم بریزه رو داره شفاف سازی میکنه نمیزاره دنیا یک لحظه هم اضطراب و استرس داشته باشه در صورتیکه قبلا دنیا تو لاک خودش رفته بود و این تغییر رفتار همسرش رو اصلا نمیدید دنیا حالا عشق واقعی رو داشت تجربه میکرد چیزی که هیچ وقت رایگان بدست نیاورده بود همیشه یا با فدا کردن جسمش بود یا روحش دنیا حال جسمیش خوب بود مدام ورزش میکرد دنیا حال روحیش هم خوب بود مدام به خودش میگفت من قوی ام حتی اگه تمام دنیا هم تورو نخوان ما باهمیم ما کم نمیاریم ما هیچ کس رو جز خودمون نداریم دنیای قدیمی از بچه دار شدن میترسید نشخوار ذهنیش این بود اگه بچه دار بشم دوباره خیانت کرد چی من ازش تعهد محضری میگیرم حضانت بچه با منه و ..... و تا میتونم عذابش میدم اما دنیای جدید میگفت نه نباید این سطح انرژی پایین داشته باشی حتی اگه روزی به این آرزوت برسی اگه او خواسته که تو صاحب فرزند بشی پس نگهدارش هم خودشه چه با خیانت چه بی خیانت اگه او صلاح بدونه اون طفل کوچولو پیش تو میمونه اما اگه او نخواد فرمانبرداری میکنیم و فرشته کوچولو رو به خودش برمیگردونیم تو صاحب این نعمت نیستی تو فقط امانت دار اون هستی دنیا دیگه با جنگ درونیش کنار اومده بود دیگه حتی اگر تو دنیا تک و تنها هم بود اگر افسرده و غمگین بود اگر دوباره خطا هم کرده بود اگر کل جهان هم بهش پشت کرده بودن میدونست که خدا و خودش رو داره هنوز خیلی کار مونده که انجام بده هنوز کلی آرزوی تنهایی داره که باید بهش برسه تا اینکه یکروز خدای مهربونش یه فرشته کوچولو میزاره تو دلش☺️ میگه اینم هدیه صبوری و اگاهی های ناب تو 🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞 دوش وقتِ سَحَر از غُصّه نجاتم دادند واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند بیخود از شَعْشَعِهٔ پرتوِ ذاتم کردند باده از جامِ تَجَلّیِّ صفاتم دادند چه مبارکسَحَری بود و چه فرخندهشبی آن شبِ قدر که این تازهبراتم دادند بعد از این رویِ من و آینهٔ وصفِ جمال که در آنجا خبر از جلوهٔ ذاتم دادند من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب؟ مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند هاتف آن روز به من مژدهٔ این دولت داد که بِدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند این همه شهد و شِکر کز سخنم میریزد اجرِ صبریست کز آن شاخِ نباتم دادند همّتِ حافظ و انفاسِ سحرخیزان بود که ز بندِ غمِ ایّام نجاتم دادند
سلام عزیزان هم ریشه ، سولماز افشار هستم . از حدود ۲ سال قبل با خانوم دکتر و اموزشهای نابشون آشنا شدم و شدم دانشجوی فول تایم مکتب ایشون . به جرات میتونم بگم با وجود اینکه من سالهاست که در حال آموزش دیدن در راه توسعه فردی هستم اما زندگی به دو بخش تبدیل شد قبل و بعد از شناخت ایشون . دوره جامع خودآگاهی ۳۹ برای من معجزه بود و ۶۰ درصد از زندگیم واقعا تغییر کرد، اما با دیدن اموزشهای کوچیکترشون مثل جذابیت درونی و نبمرخ پنهان و داستان زندگی باشکوه تو و بنیان و کارگاههای دیگه تخصصی شون و الان با دوره جامع عشق اگاهی ، چیزهایی رو دارم یاد میگیرم و گرفتم که به هر کسی که کوچکترین علائمی ببینم ازش که بی میل نیست بشنوه این موضوعات رو اکیدا توصیه میکنم که اموزشهای خانوم دکتر و تراپی هایی که تو دوره هاشون انجام میدن از نون شب واجبتره . حدود یک ماه از عشق اگاهی گذشته و من تغییراتی کردم که باورنکردنی نیست . در رابطه با دخترم ، در رابطه با همسرم ، در محیط کارم و خصوصا مدیرانم و تکنیک هایی که بکار میبرم واقعا اثر گذاشته . من در خواب هم نمیدیدم که بتونم بک سری حرفها رو بزنم ، یا یکسری رفتارها رو نشون بدم یا دلیل یک سری ترسها رو بدونم چیه ؟ اما با اموزسهای همین حدود یک ماه من کشف هایی در وجود خودم داشتم که محال ه اینها بدون این مطالب بدست میومد . چون من تجربه جلسات مشاوره رو از قبل داشتم و متاسفانه حتی ۵ درصد مثمر ثمر نبودن . اما الان از هر یک دقیقه کلاس استفاده ای که میبرم مثل ۱۰ جلسه مشاوره تخصصی با یک روانشناس کار بلد حرفه ای هست و شاید بیشتر . در کنار اموزشهای بی نظیر ، بی نظیر و بی نظیر خانوم دکتر تیم فوق حرفه ایشون جذابیت این اموزشها رو هزار برابر میکنند . چه تیم فروش ، چه تیم پشتیبانی و چه تیم حامیان عزیز که به قول خود خانوم دکتر بال پروازشان هستند . چون بدور از تعارف اگر راهنمایی مثلا حامی خودم در گروه عشق اگاهی ۲۴ وجود نداشت ، من جواب دو سه مورد زخم اساسی رو نمیتونستم پیدا کنم . ختم کلام به هر کسی که یکبار فقط از تو ذهنش رد شده که توسعه فردی یعنی چه ؟ (یعنی حتی هیچی ازش نمیدونه) بشدت توصیه میکنم که با خانوم دکتر و اموزشهاشون شروع کنند چون اگر ده سال هم با اساتید دیگه آموزش ببینند قابل قیاس نیست با سبک و نوع آموزش خانوم دکتر . ایشون و حرفهاشون فانوس راه زندگی پرتلاطم ادمهان . وجودتون مانا باشه ♥️♥️♥️♥️♥️
سلام من منصوره ۳۹ ساله از گروه ۲۳ هستم من با شرکت در این دوره تو نستم عزت نفسم رو بدست بیارم و احساس ارزشمندی کنم . در کنار بدی آدمها خوبی اونها رو هم ببینم .و مهارت مرز گذاری سالم بدون خشم و قاطع و نرم را یاد گرفتم و تو زندگیم پیاده کرده ام الان آدمهای اطرافم و مخصوصا نزدیکانم من را جدی میگیرمد
سلام من اولین دوره هست که با خانوم دکتر میگذرونم واقعا بعد از پنج جلسه زندگی من همراه با تحولات و دگرگونی های اساسی درونی و بیرونی شده و الان تمام وجود من حس ارزشمندی و کافی بودن داره از خانوم دکتر مهربونم کمال تشکر دارم و از خدای منان برای ایشان طلب خیر دارم
دوره عشق آگاهی فقط یک دوره نیست زندگی ست ، با اینکه اوایل دوره هستیم خیلی چیزها یاد گرفتم اول عشق به خودم رو ، رفع نیازهای درونی خودمو بعد عشق به بقیه ، آموختم مرزهامو با اطرافیانم مشخص کنم تا بتوانم در بهشت زندگی کنم ، زندگی آگاهانه قطعا شیرین تر از زندگی بدون آگاهی ست وقتی تصمیم میگیری آگاهانه زندگی کنی زندگی برایت مثل یک بازی میشود همینقدر ساده و شیرین ،،،، خداروشکر که در مسیر آگاهی با خانم دکتر که سراسر عشق و نور هستند آشنا شدم و خوبی دوره های خانم دکتر اینه که با دوره شون دیگه نیاز به دوره های دیگه نداریم اینقدر کامل و جامع اند ......
لیلا رشیدی منفرد 45 سالهخانم دکتر عزیزم ❤️ با اینکه هیچوقت شما رو ندیدم، اما عشق و احترام عمیقی بهتون دارم. زندگی من پر از زخمهای کودکی، افراط و تفریط در روابط، شکست و طلاق بود. اما با عشقآگاهی و ۱۱ قرار عاشقانه، تونستم دوباره با خانهی کودکیام ارتباط بگیرم، زخمها رو ببینم و شروع به درمان کنم. یاد گرفتم شادیام وابسته به هیچکس نیست، تایید رو درون خودم پیدا کنم، رابطه سالمتری با پسرم داشته باشم و تعهد دائمی به خود و عشقم بسازم. امروز دیگه اون دختر ترسیدهی دیروز نیستم؛ زنی هستم که با آگاهی، عشق و مهربانی زندگی میکنه. با عشق و قدردانی 🌹🙏 لیلا رشیدی منفرد
سلام مهتاب هستم اول که با دوره آشنا شدم یکم گیج بودم بعد که کم کم گوش دادم و با قرار ها آشنا شدم . بخصوص روی جذابیت درونی و حس ارزشمندی ام کار کردم با تعجب دیدم که رفتار همسرم باهام تغییر کرد . قبلا نقش یه زن قربانی رو داشتم که فقط با سکوت و در خود ریختن مسائل خودمو اذیت می کردم ولی الان که با قوانین آشنا شدم . و قرارها رو اجرا می کنم. روزانه روی جذابیت درونیم کار میکنم صحبت در آینه . صدا کردن حسهام خیلی بهم کمک کرد. به ظاهرم میرسم . پیاده روی می روم مرتب . به کارهای خونه میرسم . اینم بگم که نظم درونی ام باعث شده زندگیم هم نظم بیشتری پیدا کنه اصلا یه رنگ و لعاب دیگه ای گرفته . بیشترین خصیصه همسرم که خساست بی توجهی . و عیب جویی بود بطرز عجیبی بهتر شده. مرزبندی رو که اجرا می کنم با مراقبه ها ی روزانه ... و جدا کردن خودم از مشکلات خانواده پدریم .... با شادی ای که حق منه زندگی می کنم . بچه هام و دوستام بیشتر میخوان که باهام وقت بگذرونن . خلاصه که خیلی خیلی راضیم . ضمنا دارم روی خودم توی کمالگرایی ام کار میکنم . و روزانه در چشم همسرم نگاه میکنم و براش آرزوی خوب میکنم در صورتیکه قبلا پر از خشم و نفرت بودم . خیلی حس های عالی دارم . از اینک در این دوره شرکت کردم بسیار خدا رو شاکرم بابت وجود نازنین خانم دکتر عزیزم وحامیان نازنین شون هم خدا رو سپاس میگم 🙏❤️🌹
سلامی گرم و پر از عشق به شما و همهی هستی ❤️ قبل اینکه با آوینه(خودآگاهی عشق آگاهی) آشنا بشم واقعا احساس پوچی، تنهایی و بیهدفی میکردم ناامید بودم و انگیزهای نداشتم، وقتم رو با چیزهای بیهوده مثل گوشی تلف میکردم اما با آموزشهای بینظیر استاد عشق معنی واقعی زندگی و دلیل بودنم رو فهمیدم و نگاه عمیقتری به گذشته و حالم انداختم و شروع به دیدن زیباییها کردم و حالا لبریز از حس معنا، پذیرش، امید، شجاعت،اشتیاق، ارزشمندی، انگیزه، شادی، آرامش، سرحالی،رهایی و... هستم و معجزهها رو میبینم😍 از این آگاهیها توی همهی جنبههای زندگیم خیلی چیزها یاد گرفتم و به کار بستمشون اما مهمتر از همه برگشتنم به سمت تنها زندهی حقیقیه😍🕊و تونستم هرچیزی رو که تجربه کردم مثل نوع بودن خودم،کوچ برادر عزیزم، بیراههی همسرم و... را بپذیرم یاد گرفتم که دیگه سعی نکنم دنیای بیرونم رو عوض کنم و تمام انرژیم رو گذاشتم روی دنیای درونم وااااای که چه چیزهایی کشف کردم و بهترشون کردم😍 حالا میتونم با عزیزای دلم همدلی کنم و کنارشون باشم بدون اینکه خودم رو گم کنم حالا بهشون عشقی بیقید و شرط از روی مهربونی و قدرت میدم تشویقشون میکنم تحسینشون میکنم و قدردانشون هستم. حالا با شجاعت خوده دنیا و مرزهاش رو در کنارشون زندگی میکنم😍 عادتهای مثبتی در من شکل گرفته مثل عبادت واقعی،مولاناخوانی، کلام روشن، تمرکز روی مثبتها، سحرخیزی، برنامهریزی، ورزش، رسیدگی به خودم،خلوت کردن با خودم😍حتی لباسها و زندگیام رنگیتر و قشنگتر شده، به همهی هستی عشق میفرستم، از زندگی لذت میبرم و زندگیم پر شده از شادی، موسیقیها و فیلمهای فوقالعاده و کلی چیزای خوب دیگه… شک نکنید که اینجا چراغی روشنه و راه خوشبختی واقعی رو به ما نشون میده فقط باید تکرار تکرار یادتون باشه...😘😘😘 دنیا گروه 2⃣
به لطف پروردگاری که آگاهی را آفرید، عشق را سرشت و جهان را به نور وجودش روشن کرد، و به برکت بیکرانِ بانوی مهربانی و عشق، سرکار خانم دکتر بیتا حسینی، این سطور را مینویسم. پس از گذراندن دورهٔ خودآگاهی و عشقآگاهی، امروز با نگاهی به گذشته، سفر تحول خود را اینگونه میبینم: گذشته را که مینگرم، ابری از ترسهای گوناگون را به یاد میآورم که بزرگترینشان، ترس از تنهایی و قضاوت شدن بود. امروز آن ابرها هرچند کاملاً از آسمانمنرفته اند، اما بسیار کمرنگتر شدهاند. انرژی غالب وجودم، پیش از این، خشم بود ؛ و امروز جای خود را به مهربانی داده است. کلامم تیره و منفی بود. کلامم توام با تحریک کردن ترسهای همسر ودخترم و... بود. نیازهایشان را درک نمیکردم، چه برسد به اینکه بخواهم اجازه دهم طبق نیازهایشان عمل کنند. اکنون، اما کلامم روشن است تلاش میکنم نیازشان را کشف کنم و میکوشم به شکلی متعالی آنها را برطرف سازم. توانستهام آن والدِ حمایتگری باشم که همیشه درونم انتظارش را میکشید، در حالی که روزگاری تنها صدای سرزنشگرِ درونم را میشنیدم و در بند کمالگراییِ سختگیرانه اسیر بودم. امروز از آن بند رستهام و با خود زمزمه میکنم: همین که هستی، خوب و کافی است. لازم نیست همیشه عالی باشی. ذهنم قبلاً درگیر خطاهای شناختی بسیاری بود. همه چیز را سیاه و سفید میدیدم، در دام "باید"ها و "نباید"های بیشمار گرفتار بودم و خود را مقصر همهٔ اتفاقات ناگوار زندگی میدانستم. اکنون به برکت آگاهی، تا حد زیادی توانستهام ولوم صدای ذهنم را پایین بیاورم و اجازه دهم ذهن آگاهم سکاندار باشد. قضاوت دیگران، خشم آنها و کسب تأییدشان، برایم به اندازهٔ جانم مهم بود؛ ولی امروز از وجودم رنگ باخته اند و رو به افولند. در گذشته تنها زاویه دید خودم را میدیدم و میخواستم نظر خود را به دیگران تحمیل کنم، چرا که گمان میکردم تنها حق با من است. اما امروز سعی میکنم زوایای پنهان رویدادها را ببینم، به دیگران حق ابراز عقیده بدهم و برای باورهایشان احترام قائل شوم. پیش از این، تمرکزم بر بیرون بود و امروز در پی فهم پیام رشدِ نهفته در دل افراد و وقایع برای خودم هستم. رابطه عاشقانه ای که ۲۸سال پیش شروع کردم بر لبهٔ پرتگاه فروپاشی بود و من برای حفظ آن، سالها باج عاطفی میدادم. امروز رابطهام به اندازهای خوب و پایدار است که آرامش را به من هدیه میدهد. انتقاد پذیری، پیش از این، برایم نامأنوس بود؛ اما هماکنون منعطفتر شدهام. همواره میخواستم دیگران را به زور نجات دهم؛ امروز به آنها فرصت تجربه کردن و رشد میدهم. پیش از این سختگیر بودم و امروز رها میکنم و طعم شیرینِ کودکانه رفتار کردن را بیشتر میچشم. درک و همدلیام کمتر بود و چندان گوش شنوایی نداشتم. اکنون سکوتهایم پررنگتر شده و اجازه میدهم دیگری هم عقیدهاش را ابراز کند. به طور کلی، اکنون پا به عرصهی زندگیهای نزیسته ام گذاشتهام. و از همه مهمتر، مهربانتر شدهام؛ مهربانی از سر آگاهی، نه از سر ترس. برای همین، در هر لحظه، شاکر نعمتهای بیکران پروردگارم هستم. همهٔ این دستاوردها و دهها نتیجهٔ دیگر، ثمرهٔ شرکت در دورههای آگاهی بوده است. خردهرفتارهایم در این مسیر چنین بودهاند: · کوک روزانهٔ ذهن و وجودم · خودگوییهای مثبت و امیدبخش استادجانم · گوش دادن مکرر به صوتهای انرژیبخش آگاهی · توجه و رسیدگی واقعی به خود · وقف زمانِ باکیفیت برای خویشتن · ذکرِ آرامش، شادی و قدرت و در پایان، عهد میبندم که تا آخرین لحظهٔ عمر، دانشجوی مکتب والای آگاهی باقی بمانم.
لیلا هستم 50 ساله ممنون هستم از خانم دکتر عزیز😍 و تمام تیم عزیزشون 😍که با تمام وجودشون برامون وقت میذارن🌹 من برای اینکه همسرم دوست نداشت با اینکه در خیاطی دیپلم عروس بودم کار کنم بخاطر ی وابسته با طرحواره ایثاری که داشتم همیشه مطیع خانواده بودم. ولی چون دوست داشتم درامد مستقل داشته باشم تونستم با قاطعیت با همسرم صحبت کنم و ی قسمت از خونه رو برای کارم تجهیز کنم و به علاقمندی خودم بپردازم. از اینکه بعداز 30سال زندگی، تونستم به علاقمندی خودم برسم و براش وقت بذارم خیلی حس قشنگی دارم و خواستم حس قشنگم رو با شما هم به اشتراک بذارم.
من هم میخواستم از تغییرات خودم بگم که من هم قبل از خود آگاهی و عشق آگاهی جزء عوام بودم و برنامه مشخصی برای زندگیم نداشتم و هیچ نظمی در زندگی ام جریان نداشت اما با گذراندن دوره های خانم دکتر روتین صبحگاهی براساس خودآگاهی و عشق آگاهی رو زندگی میکنم ، هر روز ۴ صبح بلند میشوم بعد از عبادت و مراقبه و ورزش صبحگاهی جلسات عشق آگاهی رو نگاه میکنم و تمرین میکنم و مطالب آن را عمیق سازی میکنم، باشگاه میرم و دیگر در زندگی ام سردر گم نیستم ، تمرکزم بر داشته هامه و هر روز شکر گزاری میکنم و همین طورتمرکزم براهداف هیجان آور و راه حل هاست به جای اینکه در غم و اندوه فرو برم. هر روز که هیجانهای مثبت رو صدا میزنم ( لیاقت و شایستگی ، ارزشمندی ، شجاعت، قدرت ، آرامش ، خود کنترلی ، هدفمندی و شادی) با تمرکز بر این انرژی ها و بیدار کردن آنها در وجودم اعتیاد به پرخوری و چای خوردن زیاد رو شفا دادم و براساس آن چه که خانم دکتر درس دادند من فهمیدم که در زمان اضطراب به پرخوری پناه میبردم و با آن مثلث سازی میکردم و چای زیاد میخوردم که بهم آرامش بده اما در عوض حالم رو بد میکرد به طور که گوارشم بهم ریخته بود و من معتاد به آنها شده بودم اما الان با شفای آنها و توجه آگاهانه ،غذا خوردن و چای خوردنم رو متعادل کردم که رعایت این دو اصل خیلی به شادابی من کمک کرده و در رابطه با مرزبندی از مرز های جدید سالمم این که من وقتی که در اتاقم بودم در اتاقم رو نمیبستم که پدر و مادرم ناراحت نشوند اما از زمانی که مرز گذاری رو یاد گرفتم ، وقتی که میخوام جلسات رو نگاه کنم و یادر اتاقم هستم به احترام خودم در رو میبندم و این باعث شده که ارزشمندی و محترم بودن رو در خودم احساس کنم و خواسته بر حق خودم رو زندگی کنم. باسپاس از حامی عزیزم مهساجون و قدردانی ازخانه دکتر بیتا حسینی و تیم پشتیبانی
همه ی کلمات و جملات خانم دکتر بسیار ارزشمند و بینظیر هستن خوداگاهی و عشق اگاهی از دوره های بزرگ و بسیار اموزنده ایشون هستن که تو شخصیت پروری و عشق و رابطه با خود و رابطه با خدا و هستی بسیار شگفت انگیزه فقط باید وقت بزاری و تمرین کنی ،تمرکز به درون و کشف کنی با آموزه هاشون دنیای درونت رو و نیت کنی و متعهد باشی برای تغییر و رشد وقتی شروع کردم دنیام پراز ترس بود و حالم بسیاااار بد، پر از خشم درونی و حقارت و کم بودن و ناتوانی و درد الانم با اون روزام قابل قیاس نیست اما انسانیم و عجین با نقص هر چی اگاهی میگیرم کنار ایشون تشنه ترم برای ساختن درونم ، فهم اینکه دنیای بیرون انعکاس درونه خییلی درد داره اما این درد شیرینه وقتی توش نو شدن و جوانه زدنت رومیبینی حس ارزشمندی وخوددوستی و خود مراقبتی با رفتار های سازنده و هزاران نکته و آموزش که عاشقانه و خالصانه براش زمان میزارن خلاصه که با دل و جان بهمون اموزش میدن و قدر دان عشق و مهرشون هستم و براشون سلامتی و ارامش و شادی روز افزون طلب میکنم
از مهربان زهرای دو ماهه(آخه من دو ماهه ک متولد شدم،میدونید که) به استاد عزیزدلم💝 سلام و وقت بخیر اومدم بگم که دوم مهر من بالاخره تونستم بعد از دو ماه تقریبا ۱۱ قرار عاشقی رو تموم کنم کلمه به کلمهشو گوش دادم و با تمام جونم لمس کردم و پیاده کردم وقتیکه تموم کردم راستش میخواستم زود بیام بگم که تازه فهمیدم کی بودم چی بودم؟ چی دارم میشم و کی دارم میشم؟ بخوام از قبلتر خودم بگم خیلی قبلترها آدمی بودم که برگ درختا منو به وجد میآورد نسیم لای درختها،حتی جدول خیابونا،ی موسیقی ملایم،یه خانم آقایی که دستشون تو دست همه تو پیاده رو دارن راه میرن، نمیدونم یه گربه روی شیروانی و خیلی چیزای دیگه اونقدر برای من جذابیت داشت که بتونه به من زندگی بده و من فکر میکردم چقدر من خوشبختم که همه اینا رو حس میکنم و دونه دونهش رو با وجودم لمس میکنم. اتفاقی افتاد و باعث شد که من به یک ترومایی برسم که بعد از اون تروما؛زندگی من ۵ ماهش تاریکه و من نمیدونم تو اون پنج ماه چه اتفاقی گذشته چون که هیچی یادم نیست. حالا احتمالاً بعدها تو تدریسهای استاد خواهم فهمید که اون ۵ ماه چه بلایی سر من اومده بوده بعد از ۵ ماه که من آروم آروم از جا بلند شدم اولین کارایی که کردم برای اینکه بتونم حال خودمو بهتر کنم: فرشامو عوض کردم مبلهایی که بود رو انداختم دور. یه دکور شیشهای بزرگ داشتم که به هرکی میگفتم بِبَر نمیبرد، خودم نشستم دونه دونه شیشهها رو باز کردم و به سختی انداختمش دور. خیلی چیزهای زندگی را عوض کردم که بلکه حال و هوام بهتر بشه؛ بهتر نشد که هیچ ،بدتر هم شدم. شیشههای خونمون مشجر بود شیشه بر آوردم شیشهها رو صاف کردم که بتونم بیرون رو ببینم درختهایی تو حیاط رو، بلکه دوباره اون علاقه برگرده برنگشت بارون میومد من حالم خوب نمیشد باد میومد حالم خوب نمیشد، برف، حالم خوب نمیشد، موسیقی گوش میدادم حالم خوب نمیشد هیچ چیزی حال منو خوب نمیکرد و من داشتم به تعبیر خودم به قهقرای چاهی میرفتم که نمیدونستم تهش کجاست. برام فالگیر و جنگیر و ...آوردند ک بهتر بشم،نشد اونام تایید کردند ک من جنی شدم و تمامم. به جایی رسیده بودم که حتی آشپزی هم نمیکردم کار خونه نمیکردم کل هفت روز من غذاهای عادی مثل استانبولی تخم مرغ آش غذاهایی که خیلی وقت منو نمیگرفت درست کردنش میپختم. اونم اندازهای که نمیرم. از شروع ترومای من تا الان که باهاتون حرف میزنم تقریباً سه سال و خوردهای میگذره و من جدای این دو ماه از این سه سال هیچ خاطرهای مبنی بر خرید مبنی بر سفر مبنی بر حس خوب نداشتم دقیقا تعبیر خودم از اون ایام این بود که انگار که یک جنازه ای رو مردهای رو از توی خاک در بیارن کفنشو در بیارن لباس تنش کنن بگن برو روزمرگیاتو انجام بده تا دوباره بمیری و من این حس رو کاملا این حس رو داشتم اما حالا بعدها میام میگم که چه اتفاقی افتاد که من اصلاً با خانم دکتر با استادم و با این دوره آشنا شدم اما دیشب تازه فهمیدم که من کی بودم و به چی دارم تبدیل میشم تو این دو ماه و خورده ای با اینکه خب من مقاومت بسیار شدیدی دارم نسبت به اتفاقات و البته الان فهمیدم این مقاومتها رو. و پیدا کردم ترسهامو. پیدا کردم نقطه ضعفهامو. پیدا کردم دفاع ها و خیلی چیزای دیگهای که تو ۱۱ قرار یاد گرفتم. میخوام بگم که تغییرات من داره شروع میشه الان که دارم باهاتون حرف میزنم یه باد خیلی ملایم، نسیم گونه، داره لای درختهایی که روبروی من از پشت پنجره میبینم میوزه و اونها رو به رقص در میاره و من دارم لذت میبرم حتی صدای موتوری که از تو خیابون رد میشه به من لذت میده من تازه چند روزه که بلند شدم برای خودم تو طول هفتهام نوشتم که خوب امروز این غذا رو بپزم فردا اینو بپزم پس فردا اینو بپزم تازه شروع کردم. چند روز پیش که حامی جون خوشگلم زهرا جون علیخانی بهم گفت که یعنی نوشت اونجا که لباسهاس درب و داغون و بندازید بره دیدم که اووووف لباسهای من همه داغون شده و پوسیده .آخه من سه ساله ک خرید هم نکردم. تغییرات من شاید خیلی جزئی باشه به قول استاد دارم خودم خودمو گول میزنم یعنی کودک درونم رو. منی که تا لنگ ظهر میخوابیدم صبحها از زندگی من پاک شده بود ناهار تو زندگی من وجود نداشت. آروم آروم دارم کم میکنمش. صبحها زودتر پامیشم. چند روزه ک غذا میپزم چند روزه که دارم پیادهروی میرم نیم ساعت نه بیشتر. خواستم بگم که هنوز نتونستم بازنویسی اون غمنامه رو داشته باشم☆اما مینویسمش☆ و البته که میدونم چرا. چون ترس دارم باید ابراهیم بشم و تبر بگیرم دستم تا بتونم بتهایی که برای خودم ساختم بشکونم و این خیلی قدرت میخواد. میرسم به اونجا.💪 مطمئنم که میرسم میخوام بگم که ب استاد بگید که خیلی از آدمایی که توی این دوره با شما هستند، منم یکیشون، خیلی درب و داغون شدیم خیلی له و لورده شدیم حکایت اون تام و جری بودیم که تو کارتون له میشد خورد میشد میشکست. بعد خودش یه دست در میآورد خودشو تو خاک انداز میریخت و تبدیل میکرد به یه من جدیدتر. مام همونیم. من دیشب حس کردم که خیلی خُرد شده بودم بلور فرانسهای بودم که خوردم زمین تیکه تیکه و ریز شدم اما دیشب دقیقا دیدم که دستی از من در اومد خودم رو جمع کرد توی یه ظرفی، و میخواد که شروع کنه به ساختنش. منتها زمان بره. به خانم دکتر بگید که ما پاش هستیم پای تمام زحمتایی که دارن برای ما میکشن و وقتهایی که میذارن و مطالبی که به جد میتونم بگم که نابند و بی همتا.💯 من قبل از ترومای خودم دورههای زیادی شرکت کرده بودم، هیچ کدوم این لذت رو به من نمیداد. و الان واقعا یعنی میتونم بگم که خیلی اینو میخوام به جد بگم که اگر اون ترومای به اون سختی که پدری از من درآورد که برا من البته خیلی وحشتناک🥺 بود، تهش این باشه که من آشنا بشم با استادی بینظیر و اینجوری لذت ببرم از ساختن خودم با ♡جون و دل پذیراش میشم ♡خیلی درد بردم. احتمالاً با ساختن خودمم خیلی درد خواهم کشید اما ♧میارزه♧ میخوام به استادم بگید ک از دیدن روی ماهش ب وضوح محرومم. اماوقتی اسمش یا صداش میاد چشمام قلبی😍 میشه و قلبم اکلیلی🥰 خیلی دوسشون دارم و هرچقدرم به زبان بخوام تشکر کنم مطمئناً اونچه که از وجود من بر میاد نخواهد بود. خداوند خودش صدای شکستن گردوهایی رو که به ما داده رو میشنوه؛ و هزاران هزاران هزاران برکت بیشتر به زندگی ایشون برمیگردونه. هر جونی که به جونای ما اضافه میشه هزار تا جون به جونای ایشون ایشالا که اضافه بشه. بازم میام از تغییرات کوچولو کوچولو خودم میگم چون خودم خیلی ذوق دارم. دقیقا عین کودکی شدم که با خرید یه دونه اسباب بازی پلاستیکی تو مسیر خیلی شاد میشه و ذوق میکنه. من خیلی از کوچکترین تغییرام هم ذوق میکنم. کاش جایی بود برای ضبط صداهامون.ممنونم از اینکه هستید و امیدوارم که همیشه باشید.🧡💛💚💙💜💖
عالی دوره دومین دوره عشق آگاهی که شرکت میکنم این دوره خیلی تغییرات مثبت تو زندگیم ایجاد شد همین که تونستم با خودم روبرو بشم خودم بیشتر بشناسم
از مهربان زهرای دو ماهه(آخه من دو ماهه ک متولد شدم،میدونید که؟) به استاد عزیزدلم💝 سلام و وقت بخیر اومدم بگم که دوم مهر من بالاخره تونستم بعد از دو ماه تقریبا ۱۱ قرار عاشقی رو تموم کنم کلمه به کلمهشو گوش دادم و با تمام جونم لمس کردم و پیاده کردم (البته همراه گروهم هم بودم در درسهای جدید اما بشکل خلاصه)وقتیکه تموم کردم راستش میخواستم زود بیام بگم که تازه فهمیدم کی بودم چی بودم؟ چی دارم میشم و کی دارم میشم؟ بخوام از قبلتر خودم بگم خیلی قبلترها آدمی بودم که برگ درختا منو به وجد میآورد نسیم لای درختها،حتی جدول خیابونا،ی موسیقی ملایم،یه خانم آقایی که دستشون تو دست همه تو پیاده رو دارن راه میرن، نمیدونم یه گربه روی شیروانی و خیلی چیزای دیگه اونقدر برای من جذابیت داشت که بتونه به من زندگی بده و من فکر میکردم چقدر من خوشبختم که همه اینا رو حس میکنم و دونه دونهش رو با وجودم لمس میکنم. اتفاقی افتاد و باعث شد که من به یک ترومایی برسم که بعد از اون تروما؛زندگی من ۵ ماهش تاریکه و من نمیدونم تو اون پنج ماه چه اتفاقی گذشته چون که هیچی یادم نیست. حالا احتمالاً بعدها تو تدریسهای استاد خواهم فهمید که اون ۵ ماه چه بلایی سر من اومده بوده بعد از ۵ ماه که من آروم آروم از جا بلند شدم اولین کارایی که کردم برای اینکه بتونم حال خودمو بهتر کنم: فرشامو عوض کردم مبلهایی که بود رو انداختم دور. یه دکور شیشهای بزرگ داشتم که به هرکی میگفتم بِبَر نمیبرد، خودم نشستم دونه دونه شیشهها رو باز کردم و به سختی انداختمش دور. خیلی چیزهای زندگی را عوض کردم که بلکه حال و هوام بهتر بشه؛ بهتر نشد که هیچ ،بدتر هم شدم. شیشههای خونمون مشجر بود شیشه بر آوردم شیشهها رو صاف کردم که بتونم بیرون رو ببینم درختهایی تو حیاط رو، بلکه دوباره اون علاقه برگرده برنگشت بارون میومد من حالم خوب نمیشد باد میومد حالم خوب نمیشد، برف، حالم خوب نمیشد، موسیقی گوش میدادم حالم خوب نمیشد هیچ چیزی حال منو خوب نمیکرد و من داشتم به تعبیر خودم به قهقرای چاهی میرفتم که نمیدونستم تهش کجاست. برام فالگیر و جنگیر و ...آوردند ک بهتر بشم،نشد اونام تایید کردند ک من جنی شدم و تمامم. به جایی رسیده بودم که حتی آشپزی هم نمیکردم کار خونه نمیکردم کل هفت روز من غذاهای عادی مثل استانبولی تخم مرغ آش غذاهایی که خیلی وقت منو نمیگرفت درست کردنش میپختم. اونم اندازهای که نمیرم. از شروع ترومای من تا الان که باهاتون حرف میزنم تقریباً سه سال و خوردهای میگذره و من جدای این دو ماه از این سه سال هیچ خاطرهای مبنی بر خرید مبنی بر سفر مبنی بر حس خوب نداشتم دقیقا تعبیر خودم از اون ایام این بود که انگار که یک جنازه ای رو مردهای رو از توی خاک در بیارن کفنشو در بیارن لباس تنش کنن بگن برو روزمرگیاتو انجام بده تا دوباره بمیری و من این حس رو کاملا این حس رو داشتم اما حالا بعدها میام میگم که چه اتفاقی افتاد که من اصلاً با خانم دکتر با استادم و با این دوره آشنا شدم اما دیشب تازه فهمیدم که من کی بودم و به چی دارم تبدیل میشم تو این دو ماه و خورده ای با اینکه خب من مقاومت بسیار شدیدی دارم نسبت به اتفاقات و البته الان فهمیدم این مقاومتها رو. و پیدا کردم ترسهامو. پیدا کردم نقطه ضعفهامو. پیدا کردم دفاع ها و خیلی چیزای دیگهای که تو ۱۱ قرار یاد گرفتم. میخوام بگم که تغییرات من داره شروع میشه الان که دارم باهاتون حرف میزنم یه باد خیلی ملایم، نسیم گونه، داره لای درختهایی که روبروی من از پشت پنجره میبینم میوزه و اونها رو به رقص در میاره و من دارم لذت میبرم حتی صدای موتوری که از تو خیابون رد میشه به من لذت میده من تازه چند روزه که بلند شدم برای خودم تو طول هفتهام نوشتم که خوب امروز این غذا رو بپزم فردا اینو بپزم پس فردا اینو بپزم تازه شروع کردم. چند روز پیش که حامی جون خوشگلم زهرا جون علیخانی بهم گفت که یعنی نوشت اونجا که لباسهاس درب و داغون و بندازید بره دیدم که اووووف لباسهای من همه داغون شده و پوسیده .آخه من سه ساله ک خرید هم نکردم. تغییرات من شاید خیلی جزئی باشه به قول استاد دارم خودم خودمو گول میزنم یعنی کودک درونم رو. منی که تا لنگ ظهر میخوابیدم صبحها از زندگی من پاک شده بود ناهار تو زندگی من وجود نداشت. آروم آروم دارم کم میکنمش. صبحها زودتر پامیشم. چند روزه ک غذا میپزم چند روزه که دارم پیادهروی میرم نیم ساعت نه بیشتر. خواستم بگم که هنوز نتونستم بازنویسی اون غمنامه رو داشته باشم و البته که میدونم چرا چون ترس دارم باید ابراهیم بشم و تبر بگیرم دستم تا بتونم بتهایی که برای خودم ساختم بشکونم و این خیلی قدرت میخواد. میرسم به اونجا.💪 مطمئنم که میرسم میخوام بگم که ب استاد بگید که خیلی از آدمایی که توی این دوره با شما هستند، منم یکیشون، خیلی درب و داغون شدیم خیلی له و لورده شدیم حکایت اون تام و جری بودیم که تو کارتون له میشد خورد میشد میشکست. بعد خودش یه دست در میآورد خودشو تو خاک انداز میریخت و تبدیل میکرد به یه من جدیدتر. مام همونیم. من دیشب حس کردم که خیلی خُرد شده بودم بلور فرانسهای بودم که خوردم زمین تیکه تیکه و ریز شدم اما دیشب دقیقا دیدم که دستی از من در اومد خودم رو جمع کرد توی یه ظرفی، و میخواد که شروع کنه به ساختنش. منتها زمان بره. به خانم دکتر بگید که ما پاش هستیم پای تمام زحمتایی که داره بر ما میکشه و وقتهایی که میذاره و مطالبی که به جد میتونم بگم که نابند و بی همتا. من قبل از ترومای خودم دورههای زیادی شرکت کرده بودم، هیچ کدوم این لذت رو به من نمیداد. و الان واقعا یعنی میتونم بگم که خیلی اینو میخوام به جد بگم که اگر اون ترومای به اون سختی که پدری از من درآورد که برا من البته خیلی وحشتناک بود تهش این باشه که من اینجوری لذت ببرم از ساختن خودم با ♡جون و دل پذیراش میشم ♡خیلی درد بردم. احتمالاً با ساختن خودمم خیلی درد خواهم کشید اما ♧میارزه♧ میخوام به استادم بگید ک از دیدن روی ماهش ب وضوح محرومم اماوقتی اسمش یا صداش میاد چشمام قلبی😍 میشه و قلبم اکلیلی🥰 خیلی دوسشون دارم و هرچقدرم به زبان بخوام تشکر کنم مطمئناً اونچه که از وجود من بر میاد نخواهد بود. خداوند خودش صدای شکستن گردوهایی رو که به ما داده رو میشنوه؛ و هزاران هزاران هزاران برکت بیشتر به زندگی ایشون برمیگردونه. هر جونی که به جونای ما اضافه میشه هزار تا جون به جونای ایشون ایشالا که اضافه بشه. بازم میام از تغییرات کوچولو کوچولو خودم میگم چون خودم خیلی ذوق دارم. دقیقا عین کودکی شدم که با یه دونه اسباب بازی پلاستیکی خیلی شاد میشه و ذوق میکنه. من خیلی از کوچکترین تغییرام هم ذوق میکنم. ممنونم از اینکه هستید و امیدوارم که همیشه باشید.❤️🧡💛💚💙💜💖
سپاس از شماعزیزان این محصول تاثیرات زیادی برمن داشته عشق به خودم خانواده ام واطرافیان رودربسیارزیادکرده وشورونشاطم درمحل کاربیشترازقبل شده وبادوره های خانم دکتر بیشتر عاشق خودم وانسان بودنم شدم
سلام و عرض ادب و احترام دوره عشق اگاهی برلی من جراحی ذهن هست اعتیاد به کار اعتیاد به کمک رسانی ناجی بودم اما فربانی شدم الان به لطف خداوند و بهترین آموزه های استاد بیتا حسینی عزیز بهترین تمرین ها تکنیک ها بسیار تغییر کردم واقعا شفای جسم وروح و جان پیدا کردم شفا درمان شدم آروم و صبور شدم مهربان کمک رسان اما مقتدر جایگاه قشنگ مورد توجه قرار گرفتم مورد احترام خاص دعوت میشم به مهمانی های عالی عزت نفس م بسیار آگاهانه رشد کرده خداوند حفظشون کنه استاد عزیز تر از جانم فداتون بشم من
فوق العاده بود❤🍁🍂خدا رو شکر میکنم که روزیم شد
بانوی عشق و نور درود و احترام❤ عشق آگاهی۱۴٠۲من ازین رو به اون رو شدم... اولین دوره ی بلند مدت من بود، حتی به نظرم از عشق آگاهی امسال، بیشتر به دل می نشست. ضربه ی عشقی سختی خورده بودم اونطور که باید، خودمو دوست نداشتم عزت نفسم پایین بود و در محیط خانواده، حس طردشدگی میکردم اما دوره باعث شد، من هدفگذاری کنم، انگیزه و اشتیاقم بیشتر شد و برنامه ریزی میکردم، انرژیم خیلی بهتر شد، برام مهم نبود پدر و مادرم چجورین، بلکه آگاهانه روی خودم کار میکردم و مسئولیت زندگیم و روابطمو پذیرفتم. من درسهای خیلی مهمی از روابط قبلیم آموختم جلسه هایی که تونستم حضوری شرکت کنم، حس و حالی زیبا و عاشقانه و ماندگار برام به جا گذاشت برای ازدواج امیدوار شدم و حتی حس کردم خدا حامی من بود که بعد از گذروندن دوران های سخت تنهایی و روابط غلط، حالا میتونم متفاوت و آگاهانه زندگی کنم😍😍 از تنهاییم لذت میبرم، شادی برام مهمه👌 در پایان دوره، دوستان صمیمی چندساله ی من، با یه اتفاق خودشونو نشون دادن و در واقع چینی شکسته به کلی از هم پاشید... بلوغی که بهش رسیدم، اونا نداشتن و باعث شد فرکانسم عوض شه و از زندگیم خارج شن. پدرم که نگاهش بهم ضعف بود و ارتباطمون، چالشهای بسیاری داشت، منو قوی و توانمند دید و از اون زمان تا به حال، دونفره بیرون رفتن های خوبی داریم. حتی وقتی جشن عشق آگاهی داشتیم، پدر و مادرمو با خودم آوردم و این هدیه ی شیرینی بود. روحم سبک شد، شبیه کبوتری سپید در اوج آسمان🪽 بعد معنوی من تقویت شد حتی چهره ام زیباتر شد❤️ این دوره، گنج بود نقطه ی تحول بزرگی در زندگیم بود حالا عشقی که از دست رفت، برام اهمیت نداره من خودمو پیدا کردم و جوانه زدم🌱 من آماده ی دریافت عشقی واقعی هستم🌵 پیشنهاد میکنم دکتر عزیز، دوره های عشق آگاهی و خودآگاهی رو ضبط و سیو کنن، هرسال به این شکل برگزار نشه، دوره ها مثل بقیه دوره ها برای فروش بذارن و خودشون در حیطه های جدید برامون محتوا تولید کنن و اگر ورکشاپهای حضوری و حتی در طبیعت، خیلی هم بهتر🙏🥰
مثله بقیه دوره های خانم دکتر عزیزم..این دوره هم بینظیره...عالیه...خدا به خانم دکتر و تیم حرفه ای شون نور و برکت و سلامتی بده
سلام فاطمه هستم ۴۰ ساله این دوره عالیه من خیلی آگاه تر شدم من فهنیدم هدف از زندگی چیه من فهمیدم حال بد من از دیدن خانواده مرکزی چیه فهنیدم بودن آدمهای تکراری با اخلاق های تکراری به چه علته خطاهای من چیه ضعف من چیه که من درگیر این آدمهای سخت شده ام و چطور برطرفش کنم در حال تمرینم کامل نشدم ولی در راه تکامل هستم واقعا از خانم دکتر دلسوز و حامیان دلسوز بسیار ممنونم که واقعا با دل جون آگاهیهاشون را در اختیار ما قرار میدن در واقع خانم دکتر جوری آموزش میدن که ادم حس میکنه فوت کوزه گری را بهمون میگن چیزی کم نمیزارن 🙏🙏🥰🥰🥰
درود و مهر همریشه ها من زهرا هستم ۴۵ ساله ۲۵ ساله که زندگی مشترکی دارم که پر از خیانت های جورواجور بوده و هست با مرد خودشیفته سلطه گری ازدواج کردم که هر جوری تونست منو له کرد ،از اتفاقای تکراری واقعا خسته بودم و احساس ناتوانی ،بی ارزشی و ناامیدی میکردم از خدا خواستم راهی نشونم بده و از این بلا تکلیفی نجاتم بده ،جالب بود من حتی جاهای دیگه مثلا خونه مادر شوهرم یا سر کارم نادیده گرفته میشدم و بسیار حقم ضایع میشد ،من واقعا همیشه حس میکردم دیگران گناه دارن حالا من که میتونم فلان کار و میکنم مگه چی میشه نمیمیرم که 🫣 تو روی خودم خییییلی شرمندم که اینقدر به روح وروان خودم آسیب زدم و خدای عزیزم از طریق دوستم کانال تلگرام خانم دکتر رو نشونم داد مقاومت داشتم گوش نمیدادم اما اون دوستم بهم اصرار کرد گفت ایشون خیییلی با دیگر اساتید فرق میکنه بهت قول میدم ،من اومدم شروع به گوش دادن کردم و دیدم انگار یه چراغی تو قلبم داره روشن میشه صبح تا شبم رو با صدای بیتا میگذروندم و کم کم به خودم اومدم دیدم دارم یه سری حد و مرزها میزارم ،دیدم دارم عاشق خودم میشم ،دیدم دارم شاد میشم ،دیدم دارم با اشتیاق زندگی میکنم ،دیدم دارم برای ادم سخت زندگیم (همسرم)عششق میفرستم و این باعث شد کسب و کارش رو نق بگیره ،دیدم کم کم یه سری جسارت ها و شجاعت ها تو وجودم زنده شده بود که باورم نمیشد این من باشم ،خیییلی جاها واقعا حس میکنم وقتی من قدم درست و برمیدارم انگار خدا میاد بجام حرف میزنه 😍 حتی باورم نمیشد که من بتونم اینقدر محکم حرف بزنم و حقم و مطالبه کنم ، دوستان من هر روز و هر لحظه رشد و تغییر رو دارم حس میکنم واااای خداااااای من دلم میخواد یه وسیله ای داشته باشم که بتونم باهاش صدام و به گوش همه زنان سرزمینم برسونم و بهشون بگم اینجا واااااقعا چراغی روشن است اگه تو هم راهت و گم کردی بیا همریشه جان اگه هممون آگاه بشیم زندگی برای هممون راحتتر میشه راستی یادم رفت بگم ،من خیییلی جاها اموزش گرفتم هیچ جایی تا الان ندیدم پشتیبانی و حمایتی به این قدرتمندی و مهربانی و دلسوزی و با سوادی کنار ما باشه وااااقعا دلسوز و کاربلدن با تمام قلبم برای تک تک شون طلب خیر میکنم 🙏❤️
درود و مهر همریشه ها من زهرا هستم ۴۵ ساله ۲۵ ساله که زندگی مشترکی دارم که پر از خیانت های جورواجور بوده و هست با مرد خودشیفته سلطه گری ازدواج کردم که هر جوری تونست منو له کرد ،از اتفاقای تکراری واقعا خسته بودم و احساس ناتوانی ،بی ارزشی و ناامیدی میکردم از خدا خواستم راهی نشونم بده و از این بلا تکلیفی نجاتم بده ،جالب بود من حتی جاهای دیگه مثلا خونه مادر شوهرم یا سر کارم نادیده گرفته میشدم و بسیار حقم ضایع میشد ،من واقعا همیشه حس میکردم دیگران گناه دارن حالا من که میتونم فلان کار و میکنم مگه چی میشه نمیمیرم که 🫣 تو روی خودم خییییلی شرمندم که اینقدر به روح وروان خودم آسیب زدم و خدای عزیزم از طریق دوستم کانال تلگرام خانم دکتر رو نشونم داد مقاومت داشتم گوش نمیدادم اما اون دوستم بهم اصرار کرد گفت ایشون خیییلی با دیگر اساتید فرق میکنه بهت قول میدم ،من اومدم شروع به گوش دادن کردم و دیدم انگار یه چراغی تو قلبم داره روشن میشه صبح تا شبم رو با صدای بیتا میگذروندم و کم کم به خودم اومدم دیدم دارم یه سری حد و مرزها میزارم ،دیدم دارم عاشق خودم میشم ،دیدم دارم شاد میشم ،دیدم دارم با اشتیاق زندگی میکنم ،دیدم دارم برای ادم سخت زندگیم (همسرم)عششق میفرستم و این باعث شد کسب و کارش رو نق بگیره ،دیدم کم کم یه سری جسارت ها و شجاعت ها تو وجودم زنده شده بود که باورم نمیشد این من باشم ،خیییلی جاها واقعا حس میکنم وقتی من قدم درست و برمیدارم انگار خدا میاد بجام حرف میزنه 😍 حتی باورم نمیشد که من بتونم اینقدر محکم حرف بزنم و حقم و مطالبه کنم ، دوستان من هر روز و هر لحظه رشد و تغییر رو دارم حس میکنم واااای خداااااای من دلم میخواد یه وسیله ای داشته باشم که بتونم باهاش صدام و به گوش همه زنان سرزمینم برسونم و بهشون بگم اینجا واااااقعا چراغی روشن است اگه تو هم راهت و گم کردی بیا همریشه جان اگه هممون آگاه بشیم زندگی برای هممون راحتتر میشه راستی یادم رفت بگم ،من خیییلی جاها اموزش گرفتم هیچ جایی تا الان ندیدم پشتیبانی و حمایتی به این قدرتمندی و مهربانی و دلسوزی و با سوادی کنار ما باشه وااااقعا دلسوز و کاربلدن با تمام قلبم برای تک تک شون طلب خیر میکنم 🙏❤️
سلام ممنونم ازبیتای بی همتا نورزندگیم وحامیای عزیزم خانوم اصفرزاده وخانوم دهقان تغییرات من احساس ارزشمندی که قبلن نداشتم الان دارم حس عذاب وجدان برای کارهای گذشته داشتم وخودمو دیگران رو مقصر میدونستم ونسبت به خودمو بقیه خشم داشتم اما الان دلیلشو فهمیدم وآرومم همیشه ترس ازتنهایی داشتم و استقلال وهمیشه باج میدادم ونقش قربانی بازی میکردم اماالان ندارم واینو پارتنرمو بقیه میدونن وباج نمیدم وارزش واحترام بیشتری پیداکردم والان اونه که ترس ازدست دادن منو داره ونظرش نسبت به من فرق کرده ومنو یک زن مستقل وشاد واستوارمیدونع قبلن منتظر بودم تا پارتنرم بیادو کاری که میخوام شروع کنم ونظر بده وبرام راه بندازه چون ازشروع کارو شکست میترسیدم واینکه میترسیدم ناراحت بشه که کارمو جدا میکنم اما الان اول والد حمایتگر خودمم وبه خودم احترام میذارم دیگه خشمی ندارم وقبلن خیلی تهاجمی بودم اما الان آرومم وبه جای ناراحتی وگریه برمیگردم به خودم که چرابرامن چه نیازو ترسی ودفاعی دارم راستش من اصلا نیازهای 6گانه رو نمیدونستم که زندگی کنم وبرای همین همش بقیه مقصرمیدونستم وغمگین بودم وهمش فکر میکردم یعنی همین بود زندگی وغمگین وافسرده بودم اما الان متوجه شدم وکم کم دارم میارم توزندگیم ومن قبلن یه شخصیت سرزنشگر داشتم وویژگی منفیه بقیه رو میدیدم اما الان اول ویژگیه مثبت بقیه رومیبینم وقاعده الاکلنگ وفهمیدم وآرامش وشادی توزندگی دارم وهدفمند شدم وبانیمرخ پنهان ضعف های شخصیتیمو فهمیدم و دلیل رفتارهامو فهمیدم و الان سردرگم نیستم به پذیرش خودم رسیدمو دیگه خودمو مقایسه وسرزنش نمیکنم وداشته هامو میبینمو خداروشکر میکنم وهرشب با خداو خودم حرف میزنمو دوتا دفتر مخصوص دارم برای صحبت با خودم وخدا والان هر حرفی وکاری وازبقیه میبینم ومیشنوم اول برمیگردم رو خودم که چرا برای من وخودمو پیدا میکنم واینکه من انرژی هام همش انرژیه ترس وخشم واسترس وقربانی وسرزنشگر وفشاروغیره بود اما الان با صدازدن حس های مثبت این حس های منفی کمتر شده وانرژی هام مثبت ترشده وهمیشه ناراحت بودم از اینکه چراجدایی ازهمسرو بچه هام اتفاق افتاد والان نمیتونم ودیر به دیر میبینم بچه هامو الان فهمیدم این اتفاق افتاد تا درمسیر آگاهی قراربگیرم وبفهمم خودم حقیقت محضم ومن خیلی وابسته بودم وباید دلبستگی واستقلال وحامی بودن برای خودمو یاد میگرفتم الان رابطم بابچه هام وخونوادم بهترشده قبلن یک کلام نمیتونستم صحبت کنم واگرصحبت میکردم دعوامیشد اما الان بچه هام ومادرم بامن حرف میزنن حس درک شدن میکنن من قبلن خودمو تویه حس مادرم ودخترم جامیذاشتم اما الان با حس ارزشمندی تمام سعیمو میکنم که تو انرژیه اونا جانمونم اولویت زندگیم شدم خودم اول به خودم توجه میکنم ومحبت بعد بقیه واینکه من متوجه شدم علت مریض شدن بیش ازحدم از توجه طلبی زیادم میاد وقتی حس میکنم مرکز توجه نیستم ویا کس دیگه ای هست به صورت ناهشیار بدنم مریض میشه تا توجه بقیه رو جلب کنه این وامشب فهمیدم وازاین به بعد به خودم قول دادم بیشتر به خودم توجه کنم تا این اتفاق نیفته یه دنیا ازبیتا جون وحامی های عزیز تشکر میکنم وبه همه ی عزیزان میگم اگر میخواین به خوشبختی درونی وبیرونی وبه بهشت برین دوره ی خودآگاهی وعشق آگاهی ونیمرخ پنهان رو حنما شرکت کنین وخودتون برای خودتون کاری امجام بدین منتظر هیچ کس نباشین نجات دهنده درجور خفته من زندگیم ازجهنم به بهشت تبدیل شده
باسلام و ادب این دوره بسیار دوره خوب و کاملی است، من دوره های زیادی شرکت کردم اما این دوره بینظیر و پوشش دهنده همه دوره ها و بسیار کامل است، کوچکترین مزیت این دوره پیداکردن حس ارزشمندی و خوددوستی هست، احساس غرور، اصالت، جذابیت درونی و از تنهایی لذت بردن، تلاش برای رشد خود، بخشش خود و دیگران و فهم زخمها و شکستهای زندگی و امیدوانگیزه برای ادامه زندگی و منتظر معجزه بودن ازدیگر فواید این دوره هست که باعث شده این تغییرات را تک تک در زندگی خودم لمس کنم. درود بر بانوی عشق دکتر بیتاحسینی و تیم همراهشون، ارزوی سلامتی و طول عمر باعزت برای ایشان دارم، خداراشاکرم که این نور هدایت در زندگیم قرار گرفت. محبوبه غفوری. گروه 18 عشق اگاهی
سلام من شکیبا هستم گروه ۲ عشق آگاهی قبل از تغییر ❌من یک شکیبای بدون اعتماد به نفس و بدون عزت نفس ❌با ظاهر آشفته در منزل ❌دور از خدا و از عبادت به دلایلی فراری از معنویت ❌نفرت شدید از خودم که حتی توی اینه نمیتونستم خودمو نگاه کنم ❌خود انظباطی ناکافی شدید و بدون برنامه ریزی ❌خودسرزنشگری و خود تخریبی شدید ❌پرخاشگر و عصبی ❌باج بده به همه برای جلب محبت ❌محبت افراطی حال بهم زن به همه ⛔️🆘نکته ی بسیار مهم🆘⛔️ ⁉️در تمام طول زندگیم سؤالم این بود که چرا من این طوری هستم⁉️ ✅من با دوره ی عشق آگاهی با این که تازه در جلسه ی چهارم هستیم ولی جواب تمام چرا های زندگیم رو گرفتم 🥲 ❎شکیبای جدید❎ ✅من عزت نفسم بالا رفته و به جای این که وقتی بی احترامی میبینم خنده ی عصبی مسخره کنم ، ناراحتی خودم رو نشون میدم✌🏽 ✅من اعتماد به نفسم بالا رفته و میتونم توی جمع صحبت کنم و دیگه لب هام نمیلرزه✌🏽 ✅من هر روز صبح توی اینه خودمو نگاه میکنم و لبخند میزنم و به خودم میگم چقدر قشنگ شدی خوشگل خانم ☺️ ✅من هر روز لباس مرتب میپوشم و موهامو مرتب میکنم و رژ لب میزنم🥰 ✅✅✅این تغییر به شدت برای خودم هیجان انگیزه ؛ من هر روز صبح وضو میگیرم و سوره ی یاسین رو میخونم و هر روز یک صفحه تفسیر قران از قران حکیم رو میخونم 🥹 ✅وقتی پشت فرمون هستم و رانندگی میکنم با تنها زنده ی واقعی حرف میزنم 🌼 ✅من دیگه از خودم متنفر نیستم و میتونم توی اینه به چشم های خودم نگاه کنم🤓🥰 ✅خودانظباطی ناکافی من خیلی خیلی بهتر شده و کارهام نظم پیدا کرده(بهتر هم میشم ✌🏽) ✅تا میام خود سرزنشگری کنم در مورد اشتباهاتی که کردم فوری به خودم میگم درسته پول و طلای زیادی رو از دست دادم ولی در عوضش ثروت درونی من داره روز به روز بیشتر میشه و این ثروت رو هیچ کس نمیتونه از من بگیره🫶🏽🥰 ✅من دیگه به کسی باج نمیدم که به من توجه و محبت کنه چون خودم به خودم توجه میکنم و برای خودم وقت میذارم🩷🩵 ✅من به کسی محبت افراطی دیگه نمیکنم و وقتی میام برای کسی دلسوزی کنم یادم هست که اونم در مسیر امتحانات و درس های خودشه و خدا حواسش به هم هست و همه چیز در سر جای درست خودشه ✅من خیلی خیلی آروم شدم و روز به روز تشنه تر میشم برای تغییر خودم و ساختن یک شکیبای فرارفته🩵🩷🧡 ✅✅✅تغییر دیگه ای که خیلی لذت میبرم و به خودم افتخار میکنم اینه که هر روز تفسیر مولانا گوش میدم و غرق میشم در اشعارش 💠از خدا ممنونم 💠 💠برای این که من رو با خانم دکتر عزیزم آشنا کرد 💠و ممنونم برای این آگاهی ها
سلام سلام من دو روز پیش به یه جشن تو خویشاوندی دعوت بودم و اونجا دختر داییم بهم گفت خیلی تغییر کردی بالغ تر رفتار میکنی و ظرافت و زنانگیت هم خیلی بیشتر شده و چند مدت پیش تر هم تو مراسم نذری اش رشته داشتم پیازها رو خرد میکردم شوهر خالم جلو همه اقوام گفت به من توجه میکرده و ازم پرسید که خیلی با آرامش بدون غر زدن بدون تنش بدون حس بد داری این کارو میکنی و خیلی تغییر کردی و علت این تغییرات و آرامش تو در چیه 😍
سلام به شما خانم دکتر محترم و عزیز و حامیان دلسوز ن واقعاً بابت این دوره از شما سپاسگزارم یکی از مهمترین کارهایی که توی زندگیم کردم ثبت نام تو دوره عشق آگاهی بود یکی از مهمترین کارهای که کردم همین بود رضایت بخشترین لحظههای زندگی توی دوره گذروندم آرامش خانم دکتر صبح صحبتهای تخصصیش نمیدونم از کدوم بخش از رشتم بگم فقط از خدا و خانم دکتر از ته قلب سپاسگزارم
سلام عالییییییه یعنی ما فقط باید توی مسیر عشق و آگاهی باشیم واقعا نمیدونم از کدوم قسمت آگاهیم و رشدم بگم سر شوق و سجده میارم به خداوند که من و با خانم دکتر آشنا کرد
یکی از بهترین کلاس های بود که در ۲۴سالگی خریداری کردم که واقعا تو زندگیم تاثیر داشت از جمله روان کاوی خودم و اطرافیانم و شادی آرامش قدرت درونی یاد گرفتم و دارم زندگیشون میکنم 🥰 بهترین و حرفه ای ترین مشاور خانواده و فردی 🥰🥰
سلام دوستان وقت بخیر دوره بسیارخوبی است وتحولی بزرگ درمن ایجادکرده خانم دکترعزیز ازشما وتیم توانمندتان سپاس مندم
سلام واحترام دوره بسیار عالی بود وخوشحالم که درکنارخانم دکتروتیم محبوبشون آگاه شدم سپاس
سلام و خدا قوت به استاد مهربان و تعهد و کاربلدم دکتر بیتا حسینی و تیم فعالشون من نقی زاده هستم .پنج ساله که در مسیر دکتر قدم برداشتم و امروز با افتخار اقرار میکنم که خوشبخت ترین زن این سرزمینم چرا که خداوند عشق منو در مسیر آگاهی قرار داد و باعث افتخارمه که شاگرد استادم هستم.روزی که من با دکتر آشنا شدم گویی زلزله ای هشت ریشتری کل خونه ام رو ،روی سرم آوار کرده بود.ناامید از خودم و دنیای اطرافم بودم و شروع من با کلاسهای عزت نفس استاد استارت خورد.اونجایی که به خودم گفتم هی کجای کاری که مثل آلیس در سرزمین عجایب راه گم کرده بودی. به خودم و خدای خودم قول دادم که در رکاب خانم دکتر تا لحظه ای که نفس میکشم قدم بردارم .الان وقتی با همسرم و بچه هام و آدمهای کنونی ام هم صحبت میشم دیگه هیچ وقت چرا نمیگم چون فهم چراها رو کردم .خدا میدونه در هر دوره ای یه کشف جدید و یک مسیر تازه ای پیدا کردم،و چقدر به معنا و زندگی ام نزدیک شدم .باور کنید که زبانم در وصف شکوه و زیبایی خلقتم قاصر از گفتن است و همه ی فهم و درک و رشدم را مدیون بیتا حسینی میدانم که فرشته ای چون او مرا در مسیر خوشبختی قرار داد.دستانش را میبوسم و از صمیم قلبم برایش بهترینها را آرزو میکنم.♥️♥️♥️
سلام به هم ریشه ها تویک جمله بخوام بگم خانم دکتر واموزشهاشون برای من مثل این بود که من قبل آموزش خانم دکتر کور بودم الان بینا شدم
سلام به خانم دکتر عزیز استاد مهربانم خدایا شکر بابت وجود و حضور این استاد صبور. واقعا از خدا ممنونم که منو انتخاب کرد تا عشق آگاه بشم متوجه بشم که هرچی هست از درون خودم شروع میشه بیرون از خودم دنبال مقصر نباشم. نیمرخ پنهان خودم که همان شخصیت واقعی من است رو خانم دکتر به من نشان داد تا با تمرین و تکرار با آدمها ی اطرافم شفاء پیداکنم و در کنار آموزش دوره عشق آگاهی به ا صل وجودی خودم برسم و وقتی که به قول خانم دکتر به آخر تونل رسیدم و یه دست لباس سفید تنم کردن افسوس نخورم و چیزی برای ارائه داشته باشم. واقعا در این دوره کلی تغییرات در خودم دیدم و خانم دکتر رو دعا کردم. بیان نیاز و احساسات خودم در لحظه گفتن نه دربرابر خواست های غیر منطقی. حس ارزشمندی. شجاعت و قوی بودن . قاطعیت در بیان خواستهام. شادی و لذت از لحظه هایم در سختترین بحران ها. والد حمایتگر بودن وارد شدن به دنیای مطلوب عزیزانم. قهرمان بین نسلی . مثلث سازی سالم داشتن. تمام توجه ام به خودم باشه و کسب آگاهی .
سلام بر بانوی عشق ونورواگاهی دکتر بیتا ی بی همتا وحامی عزیزم خانم زهره قلیوند❤️❤️ تغییراتی که در من ایجاد شده قبلاً ورزش نمیکردم خود انظباطی ناکافی پرخوری داشتم عفت کلام نداشتم دنبال هدف رویاهام نبودم وابستگی روانی به آدم های مهم زندگی ام داشتم معیارهای سرسختانه وسواسی بودن نسبت به تحصیلات فرزندانم کنترل گر بودم به شدت حامی منفی بودم زورکی اطرافیانم را نجات میدادم با کوچکترین حرفی اعصابم بهم می ریخت و در خودم فرو می رفتم درگیری ذهنی داشتم نشخوارهای فکری زیاد حس حقارت حس خود کم بینی حس شرم داشتم توانایی نه گفتن نداشتم احساسی عمل میکردم باج دهنده بودم منتظر بودم اطرافیانم تابیدم کنم هیچ برنامه روزانه ای نداشتم از دعوا شدن به شدت میترسیدم از کسی درخواست نداشتم دهنده بودم هیچ وقت گیرنده نبودم از مرگ عزیزان از بیماری می ترسیدم توجه به لذت و تفریح نداشتم 😞😞😞 اما با دوره عشق اگاهی😍😍😍 احساس لیاقت و شایستگی احساس ارزشمندی وقدرت میکنم روتین روزانه ام ورزش تغذیه سالم زیبایی نوشیدن آب شکر گزاری آواز خواندن حفظ کردن شعر و ترانه روی دوره ها هر روز صبح تمرین میکنم روابطم با همسر و فرزندانم بهتر شده به جای اینکه مدام تشنه تایید توجه همسرم باشم خودم نیاز هامو برآورده میکنم همسرم وفرزند بیش فعال ام رو با همه ی نقص هایشان پذیرفته ام وان ها را نسخه رشد خود میدانم ترس از قضاوت اطرافیان وترس از خطر ندارم والد حمایتگر خود وهمسر و فرزندانم هستم عاشقانه در دنیای مطلوب خودم هستم پر انرژی وبا شور و شوق به محل کارم میرم جوری که بیماران در مطب میگن اینجا چقدر حس های عالی هس پر از انرژی ناب هی هر روز متصل میشم به حاکم بزرگ کیهان خودم رو فردی ارزشمند میدانم عزت نفس ام فوق العاده تغییر کرده غرور سالم شجاعت وقدرت و اعتماد به نفس رو در خودم نهادینه کردم عاشق پدر و مادرم هستم به جای جهل های بشری که به من آسیب زدن با عشق نگاهشون میکنم ویرایشات آرزوی نور و عشق الهی میکنم وبا شجاعت از ضعف های بشری اونها یاد میگیرم متعادلشو زندگی کنم من هر روز با اشتیاق و علاقه به سمت آگاهی میرم ودرونم را با عشق آگاهی پیوند میزنم من زخم هایم را از طریق دکتر بیتا شفا دادم تا نسل های بعد از من هم بتوانند در آرامش باشند
سلام خدمت خانم دکتر عزیزم وتیم خوبشون من زهرا عسگری هستم از گروه عشق آگاهی ۱۸ خدارو شاکرم که من را یاری کرد تا در این جمع آگاهی حضور داشته باشم به لطف خدا وآموزه های خانم دکتر جانم تونستم تغییرات عمیق درونی داشته باشم وخودمو لایق تمرین کردن مطالب و اوج گرفتن میدونم وبه شدت کمال گرایی واهمال کاریم کمتر شده وبلدم که اگر یه روزی از دوره عقب میمونم ،دوباره شروع کنم اونم بدون احساس گناه وسرزنش بلکه با اطمینان به این که من میتونم وانجامش میدم،واین دوره بینظیره ،مطالب فوقالعاده قابل فهم وعمیق وزندگی سازه من هر جلسه لذت میبرم از این همه شعور وآگاهی وعشق.خداوند به شما عمر طولانی وبا عزت عطا کنه وسلامت وتندرست باشید .خیییییلیییی دوستتون دارم .❤️🌹🙏
تنها چند جلسه از شروع دوره گذشته و با آموزه های علمی و ارزشمند خانم دکتر تونستم ،خیلی قاطعانه تر داستان عشقیم رو باز معنا دهی کنم و مرز گذاری کنم و چرخه های معیوبی که در سیستم خانواده زنده و پویا هستن رو در زندگی روزمره ام با راه حل هایی که یادگرفتم ، بشکنم و سالمش رو زندگی میکنم. با تمام موانع ظاهری که وجود داره ! و نتیجه اش معجزه آساست!
سلام من راضیه تحویلدار بهترین دوره زندگیم در کنار خانم دکتر میگذرانم بهترین تمرینات بهترین تغییرات در خودم دارم
درود و عرض ادب خدمت خانم دکتر بیتای عشق و حامیان محترم. آغاز آشنایی من با خانم دکتر بیتای عزیز و گام گذاشتن در مسیر آگاهی مصادف شد با زمانی که روی تخت بیمارستان برای بقای زندگیم داشتم با سرطانی که بعدها به لطف آموزه های خانم دکتر فهمیدم اصلا چرا اومده بود و پیامش چی بود، عاشقانه زندگی میکردم. اون موقع ها خانم دکتر دوره "مکتب 21 روزه خوشبختی" رو گذاشته بودند و من هرروز همزمان با اینکه داروهای شیمی درمانی وارد رگ هام میشد تا زندگیمو نجات بده آموزه های خانم دکتر با آن بیان روشن و پر از نور وارد روانم میشد تا روحم رو نجات بده. الان 4 ساله همراه خانم دکتر هستم با دوره های کوتاه مدت مختلف و دوره های بزرگی همچون عشق اگاهی 1402، خودآگاهی 1403 و الان هم عشق آگاهی 1404 و اگر خداوند یاری کنه و عمری باقی باشه با خودم عهد بستم تا زنده هستم و فرصت نفس کشیدن دارم در رکاب خانم دکتر قدم بردارم. تغییرات من در این 4 سال زیاد بوده اما اگر بخوام کوتاه و خلاصه بگم بزرگترین دستاوردهای من اول اینکه سطح انرژیم لول آپ شده که همه اطرافیانم و حتی کسانی که برای اولین بار با من برخورد میکنند اذعان دارند که هاله انرژیم از جنس آرامش و نور هست(امیدوارم واقعا اینطور باشه). مورد دوم اینکه قضاوتم نسبت به قبل نسبت به آدمها بسیار بسیار کمتر شده. چون قبلا با توجه به کمالگراییم عادت داشتم دیگران رو بر اساس توانایی ها و حالات روحی و احساسی خودم محک بزنم و مدام انگشت سرزنشگری و محکوم کردنم به سمت اطرافیانم بود اما اکنون یاد گرفتم که اولا انسانها به حکم انسان بودن عجین با نقص هستند پس هم خودم رو بیشتر از قبل میبخشم هم دیگران رو. و اینکه انسانها با هم متفاوت هستند و همه با یک پکیج از آورده های ژنتیکی اجتماعی روانی و خانوادگی وارد زندگی ما میشوند پس سعی میکنم قبل از اینکه اونها را قضاوت کنم اول به این پیشینه ها توجه کنم که خود به خود باعث میشه درکم و بخششم نسبت به اونها بالاتر بره. و اما بزرگترین دستاورد من : من در گذشته بسیار وابسته اول به خانواده مرکزی و بعد هم به پارتنرهای عشقیم بودم بطوریکه اصلا نمیتونستم بدون داشتن رابطه عاطفی و به تنهایی زندگی کنم. اما الان دو ساله که با خودم به تنهایی زندگی میکنم و در عین داشتن عشق به خانواده ام نه تنها وابستگی مرضی ندارم بلکه دو ساله بدون داشتن هیچ پارتنری با خودم انقدر حالم خوبه و ترس از تنهایی و طرحواره وابستگی رو به مقدار بسیار زیادی درمان کردم با آموزه های خودآگاهیی نیمرخ و عشق آگاهی. خانم دکتر بیتای عشق که بسیار بسیار شما رو دوست دارم با احترام بسیار عرض میکنم خدمت شما من الان در نقطه ای از زندگیم ایستادم که به لطف خدا و آموزه های گرانبهای شما عاشق تنهایی هام در خلوت خودم و خدای خودم هستم و اصلا و ابدا به جز خودم و خدای خودم نیاز به هیچ نفری برای گرفتن آرامش ندارم. من دیگه نه تنها از تنها موندن نمیترسم بلکه عاشق خلوت خودم و دنیای خودم هستم و همه رو مدیون شما و مدیون سرطانی که اومد تا مسیر زندگیمو تغییر بده و مدیون لطف و نظر خداوندگار عالم هستم. مانا باشید و همیشه سرفراز نسرین بیگی گروه عشق آگاهی 18
سلام و تشکر ویژه از خانم دکتر من دختری ام تو روزهای سخت زندگیم ک کسی ک تمام زندگیم کودکی نوجوانی ... وابستش بودم قلبم شکوند بعد روزگار ادمی اورد زندگیم ک شدیدتر وابسته شدم ک فکر میکردم اینم بره دیگه هیچ کس ندارم به هر قیمتی خواستم بمونه تو زندگیم گریه کردم التماس کردم بمونه از تمام خودم ارزوهام خواسته اام اخلاق سبک زندگی داشتم گذشتم شدم اونی ک اون میخواد چون فقط تنها نمونم سال ها گذشت و بدترین روزها عمرم شروع شد ( تنبیه های روحی محدودیت ها فشار روانی هر چی من ضعیف و حقیر تر شدم اون قدرت گرفت دستش و توهین شدید تر کرد )دیگه نمیتونستم تحمل کنم از خود واقعیم دور دورتر شدم به خودم اومدم خواستم جدا بشیم اما دیگه اون نمیخواست تهدید ها شروع شد در تمام رگ های بدنم ترس بود به جای خون تا روزی ک بالاخره بعدد مدت اا به خودکشی فکر کردم خواستم خودکشی کنم به لطف خدا نشد اما به کمک خانم دکتر ودوره ها کم کم فهم کردم چی باعث شد به اینجا برسم کی بودم حس هان به خودم چی بود ترس هام نیاز هام چی بود که اون عزیز خدا اومد تو زندگیم تا با زخم ها نقطه ضعف هام نشون بده پوستم بکنه تا به فهم ها عمیق برسم و با تکنیک مراقبه اب کم کم اب در رگ هام جاری شد مدیون دوره ها خانم دکترم اون ادم هنوز تو زندگیم هست اما خیلی جریان فرق کرده دارم سعی میکنم درس هام بگیرم و من بزرگم بیدار کنم تا به سلامت از زندگیم بره ممونم ازت خانم دکتر عزیز مسیر نور بهم نشون دادی
این دوره هم مثل بقیه دوره های خانم دکتر عالی و بی نظیره در این دوره یکبار دیگه به مسیر درستی که همراه با آموزش های ناب خانم دکتر عشق هست یقین پیدا کردم که زندگی من چندین سال در سطح ۳ و ۴ قفل شده بود که تصمیم درست جدایی را گرفتم تا شکاف بین نسلی باشم مبحث شیرین یازده قرار عشق آگاهی که مثل یازده شمع روشن مسیر زندگی ما را روشن و پر از نور و امید کردند. قرار یک 👈 مقدار لذتی که در عشق می بریم به میزان جذابیت درونی که داریم مربوط میشه و برای این جذابیت درونی باید ۶ نیاز جهان شمول را در خودمون ارضا کنیم قرار دو 👈 عشق یعنی شیفتگی، زخم، فهم، اوج قرار سه 👈 بیدار کردن فهم عاشقانه در دل زخمهای عاشقانه قرار چهار 👈 من 《اوها》نیستم، من 《من》هستم قرار پنج 👈 رز سرخ: لطافت همراه با مرز قرار شش 👈 والد حمایتگر بودن قرار هفتم 👈 زندگی های نزیسته قرار هشتم 👈 مثلث شخصیت: اوها نباید آنها باشند (قطع زنجیره های ناکارآمد) قرار نهم 👈 گناه بازماندگی دیگر بس است قرار دهم 👈 نتیجه هرگز نتیجه نیست قرار یازدهم 👈 ازدواج با عشق آگاهی مخصوصا اینکه یه شناخت عمیق از نقش خودمون در خانه کودکی و مرزهای خانواده پیدا کردیم که بیمار معلومی وجود ندارد و فقط یک نفر مقصر نیست تا با عمیق سازی تکنیک ها و شفای خانه کودکی بتونیم قهرمان بین نسلی بشیم و با اثر گذاری مثبت روی بقیه اعضای خانواده رسالت انسان بودنمون را زندگی کنیم. و متوجه شدم در خانه کودکی دختر قربانی بارکشی بودم و نجات دهنده زورکی والدین در من باعث شده بود افرادی را جذب زندگیم کنم که ناخودآگاه باز نقش قربانی بارکش، اعتیاد به عشق، اعتیاد به نجات همسر، نجات فرزند در زندگیم تکرار شده بود چون آگاهی از مرز سالم نداشتم و مرز در هم تنیده خانه کودکی من باعث شده بود در زندگیم مجدد تکرار بشه و علاوه بر مرز در هم تنیده طعم تلخ مرز گسسته را هم تجربه کردم ولی حالا تصمیم قاطعانه ای گرفتم که با عمیق سازی مطالب، شفای رنجش از گذشته را با فهم به بخشش، خشم به آدم های کنونی را با عشق شجاعانه به شادی درونی، ترس از آینده را با ایمان قلبی به خداوند به آرامش تبدیل کنم و با مرز بندی سالم ارتباطی بدون خشونت را تجربه کنم و همچنین با آگاهی داشتن در تمایز هیجانی نگذارم اثر گذاری های نادرست گذشته بصورت حس گناه و بی ارزشی در من تکرار بشن و در مقابل دزدان انرژی آگاهانه زندگی کنم با تشکر از مادر معنویم خانم دکتر عشق بیتا حسینی بی همتا و تیم عالیشون و حامی عزیزم زهرا جان علیخانی و کمک حامی عزیزم معصومه جان تورتیز هزاران برابر عشق به وجود نازنینتون و شکر حضورتون در زندگیم 🙏🤲🌻🌱💚
این دوره هم مثل بقیه دوره های خانم دکتر عالی و بی نظیره در این دوره یکبار دیگه به مسیر درستی که همراه با آموزش های ناب خانم دکتر عشق هست یقین پیدا کردم که زندگی من چندین سال در سطح ۳ و ۴ قفل شده بود که تصمیم درست جدایی را گرفتم تا شکاف بین نسلی باشم مبحث شیرین یازده قرار عشق آگاهی که مثل یازده شمع روشن مسیر زندگی ما را روشن و پر از نور و امید کردند. قرار یک 👈 مقدار لذتی که در عشق می بریم به میزان جذابیت درونی که داریم مربوط میشه و برای این جذابیت درونی باید ۶ نیاز جهان شمول را در خودمون ارضا کنیم قرار دو 👈 عشق یعنی شیفتگی، زخم، فهم، اوج قرار سه 👈 بیدار کردن فهم عاشقانه در دل زخمهای عاشقانه قرار چهار 👈 من 《اوها》نیستم، من《من》هستم قرار پنج 👈 رز سرخ: لطافت همراه با مرز قرار شش 👈 والد حمایتگر بودن قرار هفتم 👈 زندگی های نزیسته قرار هشتم 👈 مثلث شخصیت: اوها نباید آنها باشند (قطع زنجیره های ناکارآمد) قرار نهم 👈 گناه بازماندگی دیگر بس است قرار دهم 👈 نتیجه هرگز نتیجه نیست قرار یازدهم 👈 ازدواج با عشق آگاهی مخصوصا اینکه یه شناخت عمیق از نقش خودمون در خانه کودکی و مرزهای خانواده پیدا کردیم که بیمار معلومی وجود ندارد و فقط یک نفر مقصر نیست تا با عمیق سازی تکنیک ها و شفای خانه کودکی بتونیم قهرمان بین نسلی بشیم و با اثر گذاری مثبت روی بقیه اعضای خانواده رسالت انسان بودنمون را زندگی کنیم. و متوجه شدم در خانه کودکی دختر قربانی بارکشی بودم و نجات دهنده زورکی والدین در من باعث شده بود افرادی را جذب زندگیم کنم که ناخودآگاه باز نقش قربانی بارکش، اعتیاد به عشق، اعتیاد به نجات همسر، نجات فرزند در زندگیم تکرار شده بود چون آگاهی از مرز سالم نداشتم و مرز در هم تنیده خانه کودکی من باعث شده بود در زندگیم مجدد تکرار بشه و علاوه بر مرز در هم تنیده طعم تلخ مرز گسسته را هم تجربه کردم ولی حالا تصمیم قاطعانه ای گرفتم که با عمیق سازی مطالب، شفای رنجش از گذشته را با فهم به بخشش، خشم به آدم های کنونی را با عشق شجاعانه به شادی درونی، ترس از آینده را با ایمان قلبی به خداوند به آرامش تبدیل کنم و با مرز بندی سالم ارتباطی بدون خشونت را تجربه کنم و همچنین با آگاهی داشتن در تمایز هیجانی نگذارم اثر گذاری های نادرست گذشته بصورت حس گناه و بی ارزشی در من تکرار بشن و در مقابل دزدان انرژی، آگاهانه زندگی کنم با تشکر از مادر معنویم خانم دکتر عشق بیتا حسینی بی همتا و تیم عالیشون و حامی عزیزم زهرا جان علیخانی و کمک حامی عزیزم معصومه جان تورتیز هزاران برابر عشق به وجود نازنینتون و شکر حضورتون در زندگیم 🙏🤲🌻🌱💚 مسافری در مسیر تکامل از گروه ۱۸ عشق آگاهی
خدا را شاکرم برای بودن در مسیر آگاهی و الهی هزاران بار سپاس برای اینکه در مسیر درست با استادی ارزشمند همراه هستم عشق آگاهی ۴۰۴ به من آموخت «من اوها نیستم»
قرارها رو با دوره عشق آگاهی یاد گرفتم و دارم ۱۱ قرار رو توی زندگیم تمرین می کنم اگه خودتو دوست داری و میخوای حس ارزشمندی رو به خودت هدیه بدی، حتما عشق آگاه شو
سلام من زمانی با خانم دکتر آشنا شدم که فکر می کردم خیلی می دونم و زندگی خیلی خوبی دارم ولی وقتی که دوره رو گرفتم پی به چیزهایی از زندگیم پی بردم که خودم از تعجب شاخ در آورده بودم تازه فهمیدم که واقعا زندگی نکردم برای خودم همش در دیگران حل بودم واقعا از خدای مهربانم برای فرستادم خانم دکتر در زندگیم قدر دانم
سلام با دوره عشق آگاهی زندگی رو زندگی خواهم کرد (این فقط یه جمله نیست که گفتم بلکه یه کتاب میشه نوشت با چالشهایی که در زندگی داریم،به اصطلاح امتحان الهی که هرروز هرساعت هردقیقه وهر....داریم پس میدیم، چون سوالای هرکی با دیگری کاملا متفادت هست پس باید بلد باشیم،وزندگی ، زندگی کنییییییییییم💜💜💜
سلام سلام به دکتر عشق 💜💜 یک دوره بسیار بسیار بینظیر فقط میتونم بگم با این دوره میتونیم زندگی ،زندگی کنیم💜💜🙏🏽🙏🏽🥰🥰🌸🌸😍😍
سلام اسما شهرکی هستم گروه عشق آگاهی ۱۸ واقعن این دوره بینظیره ومن هر لحظه از این دوره یه من جدید کشف میکنم پر از هیجان مثبت ودارم در تنهایی خودم رشد میکنم ولذت میبرم با خود واقعیم ارتباطم خوب شده میدونم از این دوره نتیجه میگیرم مرسی از خانم دکتر .
من چه روانشناسهای متفاوتی رفتم بابت ازدواجم ازشون کمک خواستم لی همه کمکهاشون سطحی و به قول خانم دکتر چه شکلی نظر طرف رو جلب کنیم بود. ولی تو عشق آگاهی گفت تو کجای زندگیت عشق و محبت و خوددوستی مسئلع داره که باید اون اصلاح بکنی. نگاه درونی و عمیق به عشق و زندگی داشتن یه نگاه سطحی که به درد ۶ ماه زندگی میخوره. من راضی بودم.
این دوره عالی هست اموزه های خانوم دکترعزیزهمه به روزوجدیدمی باشندوخیلی خیلی کاربردی هست ودرزندگی روزمره ام خیلی تغییرات ایجادکرده است
سلام هم ریشه های جانم میخواستم تغییرات مثبتی که اینمدت بادوره عشق اگاهی خانوم دکتروکمک حامیان عزیزم داشتم باشمابه اشتراک بذارم: من به شدت کمالگراهستم ومیخوام همه چیزهمیشه عالی وکامل باشه وانتظارم ازخودم همیشه ۱۰۰بوده همیشه اضطراب وفشارداشتم وفقط میخواستم کارهام تموم کنم امااینمدت باتمرین حس اگاهی وصدازدن حسهایی مثل ارامش پذیرش کافی بودن این حسهادروجودم نشسته وداره معجززززه خلق میکنه واقعادرناخوداگاهم تاثیرگذاشته ودیگه این حسهانمیذارن من ادم قبل باشم به قدری پذیرش لحظه هاواتفاقات زندگی وادمهادروجودم بارورشده که فقط درلحظه حال ازاین ماجراهالذت می برم درک میکنم یادمیگیرم وهرسکانسی اززندگیم یه تجربه جدیدمی بینم ❤️❤️⭐️⭐️ ممنون ازخانوم دکترعزیزوهمه دوستانی که دراین مسیرماروهمراهی می کنند🌸🌸
سلام عشق آگاهی عالی وبینظیره باورم نمیشددراین مدت کوتاه اینهمه تغییرایجادبکنه من ۶ساله جداشدم وتمام گذشته برام عین انبارمتروکی بودکه جرات نداشتم درش روبازکنم چون داخلش پرازکثیفی وتارعنکبوت وحشرات بود درپارت اول دوره عشق آگاهی رفتم به گذشته وزخم جدایی واحساسات وترس هاوافراط وتفریط های خودم رودیدم واقعامثل معجزه بود . گریه هاوحال بدی های تغییرات شیرینم رودوست دارم. دربارت دوم عشق آگاهی بارفتن به خونه کودکی متوجه شدم چقدر ازمادرپدرم نفرت داشتم ایشون ۴۳سال قبل فوت شدن وقتی متوجه این رنجش شدم دیدم تمام اونهاروبردم توبعدازازدواجم وریختم روی مادرهمسرسابقم خدایاچقدررررشیرینه بخشیدن مامان بزرگم وتقاضای بخشش ازاو چقدرخوبه که میرم توزخمهای کودکی وبه ادمهایی که توی اون زخم هستن احساس هاونیازها وتقاضای تغییررفتارمیگم چقدررهاوراحت میشم. خیلی شیرینه مرزدارم وتونگاه پدرم که میگه توکافی نیستی خودموجانمیذارم وارزشمندباقی میمونم. خدایا هزاران بارسپاس بابت وجودارزشمندخانم دکتروتیم ایشون
سلام و درود بینهایت از خانم دکتر عزیز و تمامی عزیزانی که در این دوره عشق آگاهی زحمت کشیدند تا این دوره ارزشمند به گوش ما برسه و به بهترین شکل مدیریت کردند و همچنان در تلاشند که به بهترین نحو مطالب به عمق جان ما بشینه الهی شکر این دوره فوق العاده است و خدا را صد هزار مرتبه سپاسگزارم که با این مجموعه و با خانم دکتر آشنا شدم و به زیبایی از خودم من بهتری میسازم....
از مهربان زهرا به استاد عزیز قلبم سلام استاد نفس💝 اومدم اینجا بگم ک من تازه متولد شده ۲ و ماه و خورده ای ؛وقت ندارم ک نفس بکشم ...بخدا راست میگم همه لحظات زندگی م رو تحت تأثیر قرار دادی.ینی چی؟الان میگم:کلاسهای خودم ک عشق آگاهی است و ناب❤️لایوهاتون در صفحات مختلف😍کانالهای تلگرام🤗.....وای ک همه زندگیم شدی دختر خوب🧡💛💚💙💜❤️ گوش سر میشنود،گوش دل مبلعد،و گوش عقل میفکرَد....ببین با من چ کردی...تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل🎊👍💯😋💐انگاری باید یه روز ب یک لوبیا پلوی خوشمزه دعوتتون کنم💪
سلام من مهری جعفری هستم ۵۰ ساله ودانشجوی دوره عشق آگاهی خانم دکتر بیتا حسینی بهترین دوره ای بود که میتونست منو متحول کنه سپاس فراوان بابت زحماتتون من خیلی خجالتی هستم وبیشتر جاها نتونستم از حقم دفاع کنم وخیلی دارم تلاش میکنم وبیشتر بیاموزم تا در رفع این مشکل به خودم کمک کنم وما در گروه ۲۱ بهترین حامیها رو در کنا مون داریم .
من دانشجو ۳ دوره خودآگاهی و ۲ دوره عشق آگاهی خانم دکتر بودم ، دورهای مختلف مثل عزت نفس ،بنیان ، آسیب بعد از تروما چالش ۲۱ روزه ، نیمرخ پنهان و زندگی باشکوه ....گذراندم و هربار تغییرات درونی و بیرونی بعد از گذراندن هر دوره داشتم و از عشق آگاهی به بعد هم ظاهر خود بیشتر اهمیت میدهم و هم به ورزش بیشتر اهميت میدهم ، احساسات مثبت به احساسات منفی تبدیل کرده ، شادی وآرامش قدرت در خودم بوجود آوردم ، عزت نفس پایین داشتم ، این بار هم تغییرات بیرونی ذاشتم ، زنداداشم که مادرم خیلی بهش اهمیت میداد و حس عزت نفس من رو پایین آورده بود با من و مادرم قهر کرد و چند وقتی ندیدمش و مادرم کمی از حس بی ارزشی که به من میداد و ارزشی که برای اون قائل بود تغییر کرد ، احساسات میکنم این چند وقت آرامش بیشتری تجربه کردم وقتی از جلوی چشم من بیرون رفت ،خودم کمتر حس حقارت میگیرم ، چند نفر آدم دیگر که جس حقارت به من میداند خوشبختانه یک شرایطی فراهم شد کمتر ایشان را می بینم و کمتر عصبی میشوم عشق یک آدم در زندگی ندارم ولی عشق به خود و به خدا رو بیشتر از قبل تمرین میکنم مرسی از خاتم دکتر و حامیان عزیز و مجموعه آوینه
سلام صبح ارزشمندتان بخیر و شادی 😇 ژاله هستم همسفر شما هم ریشه های عزیزم و ریشه لرزون 🍃 که با کمک خانم دکتر عزیزم و حامی های ارزشمندم قراره درختی پر بار برای خودم و دنیا باشم 🌳 اولین تغییر که خیلی برام ارزشمنده تغییر در مراقبه هام هست تو مراقبه هام همیشه کمی آشفته و پریشون به نظر میومدم آخرش کمی میتونستم معمولی باشم الان در مراقبه هام به زیباترین شکل ممکن ظاهر میشم با لباس های فاخر و جهره ای آراسته و گاهی تاج مثل ملکه ها شاید ظاهری که هبچ وقت خودم توش تصور هم نمیکردم 🌼🌸 و تجربه دوم در رابطه با مثلث سازی هست متاسفانه مادرم وحشتناک درگیر مثلث سازی هست چه برای خودش چ برای دیگران همیشه هر وقت با پدرم با خاله ها و عمه هام حتی همسایه دعواش میشد پای ما رو وسط میکشید و به سادگی خودش و عقب میکشبد و جالب اینجاست به ما تاکید میکرد هر وقت من دعوا میکنم با هر کسی شما وظیفه تون بیاید از من دفاع کنید 😒 در رابطه با دیگران هر وقت دو نقر با هم دعوا یا بحثی دارند ناخواسته میرفت وسط و طرفداری یکی به شدیدترین شکل ممکن انجام میداد طوری که بحث اونا تمام میشد با مادرم من درگیر میشدن 🫣 حالا تاثیرش رو من نقش ناجی گرفتم همیشه دنبال نجات دادن رابطه ها کمک بقیه در بحث ها نه فقط واقعیت حتی تو ذهنم این کارو میکنم 😢 و تجربه دیگه ام در مورد طرحواره طرد هست مادرم از تنهایی حتی برای چند ساعت وحشت داشت و این وحشت به ما هم سرایت داد مخصوصا تو جمع فامیل یا دوستانم اگر دو نفر با هم گرم بگیرن من و هل میداد برووو تو تنها نمونی هر جور شده تو هم خودتو قاطی کن 😓 حالا تو روابط عاطفی تا عاشق میشم اولین ترس ام نکنه با یکی دیگه بره وجودم پر از ترس و نگرانی فریز میشم و دقیقا همین اتفاق در کمترین زمان ممکن میافته 💝💔
سلام خدمت هم ریشههای عزیز من برای ثبت نام عشق آگاهی ۴۰۴ تردید داشتم چون توی دوره دو سال قبل شرکت کرده بودم و میگفتم با هزینهای که میکنم شاید مطالب تکراری باشه طبق فرموده خانم دکتر مطالب جدیدی قرار بود به دوره اضافه بشه و من شرکت کردم از خدای عزیزم واقعا ممنونم برای این انتخاب این دوره بینظیره و خیلی متفاوت با دوره قبل مطالبی که گفته میشه بسیار جامعتر کاملتر و پختهتر از مطالب دو سال گذشته است نکته بسیار عالیش اینه که ما حامی عزیزمون رو کنارمون داریم حامی گروه ما (خانم زهراباباپور عزیز) هستن که واقعا در روزهایی که گروه بازه با جان و دل مطالبی رو طبق آموزههای خانم دکتر برامون میذارنو روشنسازی میکنن و یک به یک سوالات همه همگروهیامونو بسیار با صبر و حوصله و عالی جواب میدن و واقعا یه حامی همیشه حاضر هستن در همین مدت ما یک جلسه لایو گروه درمانی داشتیم که علاوه بر حامی عزیزمون، خانم احمدی عزیز ازمشاورین گروه خانم دکتر به کنارمون بودن و سوالات همگروهیها رو جواب میدادند که جلسه بسیار پرباری بود طبق آموزشهای خانم دکتر ما هر روز مطالب خلاصه نویسیمون رو مرور میکنیم و روزمون رو با ۱۱ قرار و مرور مطالب تدریس شده شروع میکنیم و عهدی که با جانان میبندیم. و به مرور این تغییر توی خودمون میبینیم که در چالشهایی زندگی میتونیم از این آموزهها بهتر و به جا تر از قبل استفاده کنیم و این بینظیره خدا را شکر برای وجود خانم دکتر و گروه بسیار بینظیرشون
سلام من غیر از آرامش با هر جلسه از کلاس که پیش میریم احساس میکنم یه نوری درونم روشن شده در عمق تاریکی های وجودم دارم میگردم و تمام رنجشها و دردهامودلایلشو علمی دارم بازنگری میکنم و عمیق دارم درمان میشم تمام روحو روانمداره شفا پیدا میکنه و واقعا تهش میشه صبرو سکوت بجا و حرف زدن بجا ودرست، و استفاده از تجربه هایی که در دل تاریکی های عمیق وجود که الان نور انداختیم بهش داریم بازنگری میکنیم خیلی فرق کردم و فرقموخودم احساس میکنم یا هر جا میرم مهمونی با بستگانم وقتی دارن از مشکلاتشون حرف میزنن چیزی دارم بگم که با عمیق دیدن زندگیشون از داشته هاشون لذت ببرن احساس میکنم نزدیکانم از در کنارم بودن الان لذت بیشتری میبرن و همین طور خودم از با خودم بودن از تنهایی از سفر به درون خودم بسیار دارم لذت میبرم ❤️
سلام عرض ادب خدمت دوستان عزیزم استاد گرانقدرم من فاطمه هستم من از بچگی تا با الان نمیتونستم احساسمو بگم یا چیزای ک لازم دارم بیان کنم ی ادم عصبی بودم پرخاشگر و پر توقع ن اینکه ب طرف بگم ک ازت توقع دارم چون خودم هرکسی ازم کمک میخواست ن نمیگفتم و ن گفتنم اصلا بلد نبودم اصلا بدون توجه ب خودم ک اگ این کارو انجام بدم اذیت میشدم باز انجام میدادم و اگ من چیزی میخواستم ن میگفتن کلا ماها درگیر این موضوع میشدم من ازدواج دومم هستش ازدواج ک کردم دیدم عع همون اتفاقا همون رفتارا همون چالش ها تازه بخودم امدم ک بله مشکل از خودمه با شکر گزاری مطالعه کردن چیزای فهمیدم چون ۱۰ سال افسردگی قرص اعصاب بد ک ی سال پیش با خانم دکتر آشنا شدم کلا مسیر زندگیم عوض شد عاشق خودم شدم بخودم احترام میزارم و با دوره عشق اگاهی با اینکه تازه جلسه ۷ ولی من کلا ادم دیگ شدم 😍😍😍 ب آدما ک نگاه میکنم یا حرفی ک میزنن ی لبخند میزنم رد میشم همسرم کلا تغییر کرده خانواده همسرم همنطور و این جمله رسیدم با تمام قلبم ک بیرون ز تو نیست هرچه چ در عالم هست در خود بطلب هر آنچه ک خواهی تویی☺️☺️ واقعا الان معنی عاشقی میفهمم وقتی خودمو در آغوش میگیرم
عفت اسماعیل زاده هستم.دوره عشق آگاهی بینهایت عالییی و فوق العاده ست👌من و دوستام ازین دوره استفاده کردیم وخیلیی خیلییی توی زندگیمون تاثیرگذاشته.اول آرامش درونیمون بیشترشده استرس وفشاروحتی بیماریهای خودمن مخصوصامیگرنم به طرز عجیبی کم ودرحال بهبوده ،ارتباطم باهمسروفرزندام بسیارخوب شده ...خیلی دستاوردای خوب دیگه که چون طولانی میشه نمیشه اینجاگفت.آرزو میکنم کاش زودتربااستادودوره هاشون آشنامیشدم .امیدوارم خدابه وجودوزندگیشون نوروبرکت وعشق عطاکنه که زندگیمون روپرازنوروعشق وآگاهی کردن💚🩵❤️
سلام ودرود خدمت همه ی همراهان و آگاهی جویان عزیز🌸 خواستم بیام اینجا و نظرم رو درباره دوره بی نظیر عشق آگاهی بنویسم چون حس میکنم این دینی است که بر گردنمه و باید ادا بشه و همونطور که خانم دکتر عاشقانه و خالصانه به ما آموزش میدن و تمام دغدغشون فهم و تمرین و از همه مهمتر تغییر ما و رسیدن به فهم و اوج هست من هم باید عشق خودم رو به ایشون نشون بدم و با بیان نتایجی که از دوره گرفتم براشون انرژی ونور بفرستم من قبل از آشنایی با خانم دکتر و دوره عشق آگاهی شخصیتی قربانی ، ضعیف و وابسته داشتم دائما از اینکه چرا دخترم منظم نیست چرا به حرفام اهمیت نمیده چرا همه چیز اونطور که میخوام نیست چرا خانوادم از خواهر کوچکترم حساب میبرن و دائما نگرانن نکنه از حرفاشون ناراحت بشه انگار از خواهرم میترسن با اینکه سنش خیلی کمه ولی من چی ؟!میگن بیخیال ع....( یعنی من )ناراحت نمیشه بچم مظلومه چیزی نمیگه و خلاصه از این مدل حرفا منه بیچاره هم از طرفی ناراحت بودم چرا دائما نگرانن مبادا خواهرم از دستشون ناراحت بشه و من براشون مهم نیستم از طرفی هم فکر میکردم مظلوم بودن خوبه چون همه تو فامیل میگفتن من خوبم مظلومم ولی خواهرم نه سریع ناراحت میشه و حرفشو میزنه ولی من تو سرمم بزنن چیزی نمیگم بله از نظر اونا شخصیت مظلوم من خوب بود و به نفعشون بود اما بعد از شرکت در دوره فهمیدم همین مظلوم وترسو بودنم باعث شده که منو جدی نگیرن همین سکوتم و در لحظه بیان نکردن احساسات منفیم باعث شده کسی منو جدی نگیره من در دوره عشق آگاهی فهمیدم نباید شخصیت قربانی داشته باشم من وقتی به خانه کودکیم سفر کردم متوجه شدم دقیقا زیر نگاه ابژه اصلیم من نقش قربانی و ترسو داشتم و صدای درونم این بوده که ساکن باش باج بده تا دعوا نشه اکه میخوای همه چیز خوب پیش بره و دعوا نشه سکوت کن چیزی نگو باج بده فرار کن و برو یه گوشه قایم شو و حرفی نزن و دقیقا متوجه شدم در خانواده مقصدم در مقابل همسرم تو همین نقش میرفتم او بشدت تحقیر گر و سرزنشگر منم اون بچه کوچولوی ترسو و باج بده هر چقدر او بیشتر داد میزد و تحقیر میکرد من ترسو تر و قربانی تر دقیقا در عکس نیمرخم هم دست چپ کوتاه یعنی شخصیت قربانی و کتک خور همسرم بر عکس دو تا دست چپ یعنی تنبیه گر و دیکتاتور من این فهم های عاشقانه و این آگاهی های ناب روهمه رو مدیون بانوی عشق هستم واقعا لذت میبرم از درس ها لذت میبرم از زمان هایی که عشق آکاهی گوش میدم دوست دارم زمان وایسه و من فقط گوش بدم و بنویسم وخودمو پیدا و کشف کنم مطالب همه منسجم عمیق و تدریس عالی من خیلی روش تدریس خانم دکتر رو دوست دارم تدریس بعد انتراکت برای تمرین و عمیق سازی مطالب و اینکه دائما مطالب رو مرور و عمیق سازی میکنن این خیلی ارزشمنده من واقعا با عشق تدریس کردن ایشون عمیقأ درک و دریافت میکنم انرژیشون رو میگیرم اون حس خوبی که حین تدریس دارن اون دغدغه مندیه من کاملا همه رو حس میکنم موضوع بعدی که مدیون عشق آگاهی هستم ارتباط با دخترم و همچنین دیگر اطرافیانم منتها چون ارتباطم با دخترم عمیق تر و نزدیک تر هست در رابطه با دخترم بیشتر حس میکنم ❗و اون اینکه نداشتن قاطعیت و مرز گذاری❗بخاطر همین موضوع هست که با دخترم چالش دارم و گلایه میکنم حرف شنوی نداره نظم نداره چون من اون مرزگذاریه رو درست انجام ندارم یا کلا مرز نذاشتم یا اگه مرزی هم بوده غلط بود یا مستقیم رفتم سراغ مرحله ۳ و با خشونت و حالت دیکتاتور خواستم مرز بذارم که کاملا غلط هست من مرزگذاری سالم و بدون خشونت رو یاد گرفتم یاد گرفتم در دایره قرمز فرضی دورم که مرز منه وخریم امن منه اول خودم و ارزش های خودم یعنی ابتدا ارزش های خودمو زندگی کنم برای حال خوب خودم برای آرزوهای خودم جدای از آدما و قصه هاشون برنامه ریزی کنم و یه کاری کنم من تا وقتی اینارو برای خودم ارضا نکنم و ارزشهامو زندگی نکنم اجازه نمیدهم کسب وارد مرز من بشه من در دوره عشق آگاهی ۱۱ قرار عاشقانه یاد گرفتم جذابیت درونی رو یاد گرفتم که چجوری بیارم تو زندگیم و جذاب بشم از طریق مشارکت ، معنویت ، ورزش و سلامتی و.... من معنای زخمهام رو پیدا کردم و فهمشون کردم من متوجه شدم هر آدمی مثل گل رز هم خار ( بخش های منفی) داره هم لطافت( بخش های مثبت ) من یاد گرفتم خودمو زیر نگاه پدر و مادرم و .... نبازم تو نگاه بقیه گم نشم من ایموشنال کاتاف رو یاد گرفتم من یاد گرفتم برای بیان اعتراضاتم نسبت به رفتار عزیزانم ۴ مرحله رو انجام بدم اول مشاهده بعد بیان نیاز ، بیان احساس و در آخر درخواست تغییر رفتار خلاصه من هر چقدر درباره بی نظیر بودن این دوره بگم کم گفتم و تازمانی که کسی خودش شرکت نکنه و واقعا از نزدیک این حس ها رو لمس و درک نکنه این آموزه ها رو گوش نده متوجه نمیشه که این دوره چقدر عمیق وپرباره و میتونه زندگیشون رو تغییر بده همانطور که خود من قبل از آشنایی با خانم دکتر وقتی دوستم از دوره های ایشون و تدریس فوق العاده و مطالب عمیق وحون دارشون میگفت من بی اهمیت بودم و با خودم میگفتم حالا مگه دوره چطوره که اینقدر با آب و تاب صحبت میکنه و میگه برای من خیلی خوبه اینم یه دوره مثل دوره و کلاس های دیگه اما وقتی شرکت کردم دیدم که نه واقعا فرق میکنه از همه نظر اول از همه مطالب به شدت به روز ، عمیق و کاربردی دوم اینکه با عشق و علاقه تدریس میشه سخنی هم که از عشق برآید بر دل مینشیند و سوم تجربه بی نظیر خانم دکتر و سابقه ۲۰ سال اتاق مشاوره و نویسنده بیش از ۲۰ جلد کتاب و.... قطعا حرفی برای گفتن دارن که میتونه انقلابی جهانی به پا کنه و نسل تورو دگرگون کنه 🍀با عشق و مهر فراوان برای خانم دکتر عزیزم و آن کسی که سرنوشت مقدر کرده تا این متن رو بخونه و به جمع ما عشق آگاهان و همریشه ها بپیونده🍀 با آرزوی زندگی ای سرشار از نور ، آگاهی و رشد در پناه تنها خالق کیهان 😊😍
سلام خم ریشه ها و حامی های عزیزم یه یه کشف جالب واسه من ابژه اصلی من تو زندگی مادرم هست میتونم بگم سختترین آدم زندگیم که همچنان کنارش هستم من کل سال ها مشغول جنگ با مادرم بودم و کلا درک نمیکردم چرا اینجوری رفتار میکنه اصلا چرا من و نمیفهمه الان داشتم ۴ کارکرد محار شده رو نت برداری میکردم رسیدم به تمرین اینکه مال خودت و ابژه اصلی تون در بیارید در کمال تعجب مال و من و مادرم مثل هم بودیم انگار کپی برابر اصل دقیقا کارکردها مون مثل هم بودن و جالب اینجاست که مادرم این حکم ها رو از بچگی به ما داد و من فکر میکردم که متفاوت هستم از مادرم ناخودآگاه مادرم تمام حکم های خودشو به ما داد الان مادرم و بهتر میتونم درک کنم و خودمم میدونم کدام قسمت لازمه تمرکز مو ببرم ❤️😘
سلام خانم دکتر ازین که هستید و راهنمای زندگی من شدید روزی چندین بار خداروشاکرم من قبل ازینکه دوره عشق آگاهی شرکت کنم تقریبا ۹ ماه قبلش هم با پیجتون دراوجناامیدی و تصمیم برای مرگ و پایان دادن به زندگیم آشنا شدم با کلیپ والد حمایتگرتون و زندگیم از اون لحظه به بعد دگرگون شده درسته که خیلی کار دارم ولی همیشه آرزوم بود یکی کمکم کنه و خدا شمارم بران فرستاد نمیدونین چقدر عاشقتونم من هربار که یک قسمت آموزش رو میبنم قربون صدقتون میرم تلنگرهای پشت هم شما منو باخودمروبرو کرد وفهمیدم چقدر نقص دارم چقدر اشتباهدارم و پرم از حس ترس طرد نفرت بیزای افسرده خویی و خیلی چیزهای دیگه عاشقتونم
سلام به خانم دکتر عشق و بی نظیر و همه همریشه های عزیز و خانم قلیوند نازنین و خانم مدنی گرامی❤️🌹 من لیلا موسوی کهنمویی هستم من این دوره عشق آگاهی رو برای بهبود رابطه ام با پسر بزرگم که یک دوقطبی هست شرکت کردم که بتونم کمکش کنم کنترل هیجان داشته باشه. تغییری که امسال رو خودم ایجاد کردم با دوره عشق آگاهی برام خیلی لذت بخش بود. من ی تیپ خشک کمالگرا بودم با جهل فراوان و ناآگاهی از نیاز های ی پسر در حال بلوغ، بخاطر همین هرچی همسرم فشار رو فرزندمون می اورد من هم پشت همسرم بودم.این کارم باعث شده بود رابطه من و پسرم خیلی خراب بشه. جوری که من 3-4 ماه پیش به سمت پسرم رفتم که بوسش کنم گفت نه نمیخوام بوسم کنی. گفتم خب من دوست دارم بوست کنم. گفت نه اون موقع که من نیاز داشتم بوست کنم تو دوست نداشتی بوست کنم. به خاطر همین منم الان دوست ندارم بوسم کنی. با دوره عشق آگاهی و تمرنها و تکنیکهایی که انجام دادم الان بیشتر از دو هفته هست که پسرم هم اجازه میده من بوسش کنم هم خودشون هر چند وقت یه بار میچرخه تو خونم و میاد منو بوسم میکنه. این شاید ی حرکت ساده به نظر بیاد ولی احساسی که من الان تو رابطه مون حس میکنم احترام گذاشتن به هم و دیدن همدیگه و.........خیلی چیزهای دیگه هست که تقریبا 6-7 سال میشد که در رابطه ما از بین رفته بود. این برام خیلی لذت بخشه و تغییری که تو خودم و رابطم با فرزندم داده خیلی حالم رو خوب میکنه. تمام اینها رو مدیون خانم دکتر نازنین و همه همراهانشون هستم🙏🙏❤️❤️❤️
سلام خدمت استاد عزیزم واقعاً توی زندگیم دورههای زیادی شرکت کردم حدود ۱۱ ساله از ثروت، فروش، سخنرانی، عزت نفس ،دیسک، ان ال پی، پول، آشتی با کودک درون... هوش هیجانی... تربیت فرزند... پرورش افکار و .... حقیقتاً غیر از دو سه تا از این دورهها هیچ کدومش راضی کننده نبود برام اما از سه سال پیش که با پیج خانم دکتر آشنا شدم و در تا از دورههاشون شرکت کردم هر لحظه بیشتر خوشحال میشم چون ایشون با تمام وجودشون دارن آموزش میدن و من اینو درک کردم بزرگترین مشکل من در زندگیم روابط درون فردی و برون فردی بود که با کمک دوره خودآگاهی و عشق آگاهی ونیمرخ پنهان دارم تغییر میکنم و مسیرم رو پیدا میکنم خدا را شاکرم به خاطر وجود همچین گوهری در زندگی م دوره عزت نفس نیمرخ پنهان که عالی بود بنیان خودآگاهی عشق آگاهی داستان باشکوه تو و جذابیت درونی دورههایی از از خانم دکتر که من در اونا شرکت کردم ولی یک نکته بگم و اون اینکه گر تمام آموزشهای دنیا رو ببینیم ولی تمرین نکنیم هیچ فایدهای نداره تیم پرقدرت خانواده آوینه بسیار خوب و حامی هستند شما رو هل میدن به سمت تغییرخدا خیرشون بده من که واقعا ازشون راضیم ملیحه فرخ
یکی از تغییراتی که من با تمرین در دوره عشق آگاهی در زندگیم به وجود آوردم این بود که با تنهایی خودم خیلی لذت میبرم و اینکه با کوچهایی که گرفتم متوجه شدم ک عمر به خاطر دیگران زندگی میکردم ولی الان خوشحالم که حتی اگر یک روز هم از عمرم باقی مانده باشه رای خودم زندگی میکنم بیتا جان خانم دکتر نازنین مرسی که هستی دوست دارم یک روز از نزدیک ببینمت وقتی دارم تو چشمات نگاه میکنم بهت بگم اون چیزی رو که تو دلمه🥹


